۱- خشمگین نباید شد از این که دعوتت می کنند به این که خوب صبر کنی تا شعر بیاید. مفهوم در لابلای اشعار جاری می شود. دل من و تو کدر می شود وقتی فکر می کنیم که تو اهل “خلوت” نیستی… و این که نمی خواهی رشد کنی و چراغ نیمه شب مهتابی را به عنوان استعاره دیگر جدی نمی گیری.
۲-حتما که نباید بنشینی و جدا از مردم فکر کنی و روزی دری به تخته بخورد و شعری بگویی…چیزی بگو که سالخورده ها هم با تو همراه شوند. جوانی؟ جوانی را تا وقتی جوان هستیم نمی توان کاملا درک کرد وقتی کم کم از آن فاصله می گیریم می فهمیم که خامی یعنی چه؟
شاه نعمت الله ولی در چیستی خلوت می گوید: “خلوت عبارت از مجموعه ای است از چند گونه مخالفت نفس و ریاضت هایی از قبیل کم کردن غذا، خواب، کلام و روزه گرفتن روزهای زیاد و ترک معاشرت مردم و مداومت ذکر است. خلوا محادثه ی سر است با حق به نحوی که غیر، مجالی در این محادثه نداشته باشد و این حقیقت و معنی خلوت ست اما صورت خلوت انقطاع است از غیر. “(نریمان و آذری نژاد، ۱۳۹۴)
منبع:
نریمان، سیاوش. آذری نژاد. اسماعیل. (۱۳۹۴) “بررسی رابطه خلوت و تفکر در آثار و سیره اولیا و عرفا به روایت متون زبان و ادبیات”. فصلنامه تخصصی تحلیل و نقد متون زبان و ادبیات فارسی. شماره ۲۵٫ صص ۹۵-۷۳
همچنین مراجعه کنید به :
سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، چاپ سوم، تهران، دانشگاه تهران. جلد دوم ص ۸۱۳