زیرکی

زیرکی(cleverness) نوعی تذکر است. یعنی شما در موقعیتی به خوبی توسط ذهن(mind) و دلتان یادآوری می شوید که تبعات(results؟) یک کار می تواند متفاوت از آن چیزی باشد که یک فرد بی فراست انتظار دارد. فرد زیرک بر زمان مسلط است. در چند لحظه می تواند به تذکر دست یابد. اما این تذکر و یادآوری چگونه به دست می آید، با تفکر در زیبایی جهان اطراف. ببینید شما وقتی دنبال زیبایی در هر کاری باشید، ابتدا به میزان امکانات موجود برای انجام آن کار فکر می کنید تا بتوانید هم زیبایی را اجرا کنید و هم به کسی به خاطر زورگویی و توقع بیجا ظلم نکنید. پس زیرکی جست و جوی زیبایی هم هست. زیرکی بارقه هم هست. در لحظه تذکر زیرکی با خودتان می گویید : وه!(!wow) یعی نوعی تعجب از زیبایی موجود در یک راه حل را بیان می کنید. زیرکی همیشه راه حل در موقعیت دشوار می دهدو البته زیبایی را هم به همراه دارد. زندگی زیرک پس از جست و جوی زیبایی است.

شاید پس از شک مصلحتی دکارت در تاریخ فلسفه کم تر شعاری بتوان یافت که از افسون و جاذبه “به سوی خود چیزها” برخوردار شده باشد. اینک هایدگر با تاکید بر این شعار و از رهگذر گرم تر آن با چشانی انضمامی و عملی بودن(practical)، این جاذبه  را افزون تر می کند. مقصود این نیست که هایدگر برای جلب مخاطبان خود چنین مقاصدی در پیش گرفته است. این ادعایی بس گزافه است که ما از نیات متفکری که از زمان، زبان و زمینه فرهنگی او بسی فاصله داریم با خبریم. آن چه پیش روی ماست متنی(هستی و زمان)  استکه با ما وعده می دهد  معنای هستی را به طریقی انضمامی و عملی و با رویکرد به خود چیزها پاسخ دهد و در حالی که شاید تا آخر ای پرسسش را بی پاسخ می گذارد با جذبه ای ناپیدا ما را با خود همراه می کند. (جمادی، ۱۳۸۵، ص ۲۲۷)

زیرکی به شما نشان می دهد که افرادی که به دنبال درکی معنوی از این جهان هستند، غریب نیستند، بلکه باید با آنها همنوا شد. شب زنده داری وقتی با تفکر در نیمه شب و یا نزدیک صبح همراه می شود، شما را به شناخت زیرکی رهنمون می سازد. بعید است بتوان اهل تفکری را یافت که بدون حس کردن نیمه شب و تمرکز بتواند به زیرکی دست یابد که البته برا ی همه  الزامی است.

از سوی دیگر:

زمینه بین رشته ای دانش شناختی مدل های کامپیوتر را از هوش مصنوعی و تکنیک های تجربی (آزمایشی) در کنار هم قرار می دهد و از روان شناسی شناختی بهره می گیرد تا تئوری های قابل آزمون و دقیق را در مورد نحوه کار ذهن انسان فراهم آورد. اگر می گوییم یک برنامه مثالی مانند انسان فکر می کند، باید ابتدا تعیین کنیم که اصلا چگونه انسان فکر می کند. برای این که باید به نحوه وقاعی انجام کارها در ذهن بشر بپردازیم. استورات راسل[۱] و پیتر نوریگ[۲] می گویند که دو راه برای انجام کار وجود دارد: از طریق خوداندیشی- تلاش برای به چنگ آوردن افکارمان وقتی رد می شوند- یا از طریق آزمایش های روان شناختی. وقتی تئوری به اندازه کافی، دقیقی داشته باشیم، امکان دارد تا آن را به عنوان یک برنامه کامپیوتری در نظر آوریم. اگر ورودی/خروجی برنامه و رفتار زمان بندی[۳]  با رفتار انسان انطباق داشته باشند، آنگاه دیده می شود که بعضی مکانیزم های برنامه در انسان ها نیز عملیات دارند. (تات، ۲۰۰۹)

منبع:

جمادی، سیاوش(۱۳۸۵). زمینه و زمانه پدیدارشناسی. انتشارات ققنوس.

Rajakishore Nath (2009). Philosophy of Artificial Intelligence: A Critique of the Mechanistic Theory of Mind. Universal-Publishers


[۱] Stuart Russell

[۲] Peter Norvig

[۳] timing behavior

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *