نگریستن به وجه مناسب شخصیت افراد، و به وجود آمدن علاقه باعث می شود تا موضوعات مربوط خود را نیز دوباره در ذهن خود مرور کنیم. دریابیم که چقدر به شخص مورد علاقه مرتبط می باشیم. یعنی تا چه حد می توانیم برای برخورد با شخص مقابل خود برنامه ریزی کنیم و از لحاظ شخصیتی خود را با او وفق بدهیم. اینکه تلاش خود را معطوف به شناخت لحظاتی از زندگی افراد می کنیم و صبر آنها را تحسین نموده، احساس علاقه پیدا می کنیم، می تواند در نوع خود شایسته توجه بیشتر باشد. باید در ذهن خود، برای وفق پیدا کردن با طرف مقابل برنامه ریزی کنیم و آن دسته از ویژگی های شخصیتی را که مناسب خود نمی بینیم از نگاه آن فرد نیز بررسی کنیم. شاید آن فرد نتواند این مسائل را در ابتدای امر در شما شناسایی کند و در هنگام اولین برخورد ها، مقداری دلسرد شود. شناسایی ویژگی های شخصی که چندان به درد رابطه با دیگران نمی خورد، حتی می تواند سخت باشد، زیرا ممکن است ما عادت کرده باشیم که کارهایی را تکرار کنیم و بدین ترتیب در هنگام نگاه های اول دلسردی به وجود آید.

آشنا بودن با آنچه یک پزشک می تواند به آدمی منتقل کند و راه حل های زندگی از دیدگاه وی می تواند تا حدی برای کسانی که از طبابت به دور هستند، جالب باشد. این که یک پزشک، مسائل خاصی را در درون آدمی می بیند و می تواند علاوه بر درمان جسم، شما را با زوایای خاصی از شخصیتتان آگاه سازد که می توانید از این طریق روند های زندگی خود را بهبود بخشید. علاقه به ویژگی های یک پزشک (حال در هر حوزه و تخصصی که باشد) می تواند وقتی با خاطره دور از او همراه شود و این که در زمانی دور برای جهت گیری آینده او فکری کرده بودید، باعث شود تا بهتر بتوانید به منشا علاقه خود آگاه شوید.

همین طور یک مهندس، نگاه ظریف او نسبت به چیزهای مختلفی که در شما می بیند می تواند شما را یاری دهد تا سرمایه اجتماعی خود را بهبود بخشید.

شاید یک استاد دانشگاه، دیدگاه دیگری را نسبت به شما داشته باشد همین مساله در نحوه شکل دهی به سرمایه اجتماعی اهمیت دارد. از این رو باید همواره مد نظر داشت که چرا فردی خاص، شما را به گونه ای خاص می بیند

نوع علاقه یافتن افراد به یکدیگر، و دانش شما نسبت به همدیگر باعث می شود تا دلسردی اولیه از این  که بتوان کاری را در یک حوزه جلو برد می تواند به راحتی از بین برود. با این حال نوع انتخاب شما نسبت به مساله دوستان و سرمایه اجتماعی در انتخاب کالا نیز مهم می باشد. اراده شما به حفظ کردن نوعی علاقه در ذهن نسبت به محصولی خاص، نشان دهنده نوع عواطف شما نیز می باشد. شکل دادن به روابط اجتماعی و سرمایه اجتماعی پیش از هر چیز نشان دهنده مساله خواست و اراده شما می باشد

در ادبیات کانت، واژه انگلیسی will مبهم است چرا که “اراده” در معنای کلی آن در انگلیسی به چه معنا است؟ کانت از دو واژه آلمانی Wille و willkur استفاده می کند. شکاف سمانتیک دقیقی بین این دو اصطلاح وجود دارد و این شکاف در منش فلسفی کانت ذاتی باشد.

Willkur اصطلاحی گسترده می باشد که نشان گر قوه جان می باشد که قدرتی برای انتخاب می باشد. این فیلسوف ممتاز، این کار را در آنچه با عنوان “اصول بنیادین مابعدالطبیعه اخلاق“ و “نقد عقل عملی“، منتشر ساخته، انجام داد است.  او تلاش می کند تا معیار پیش-آزمونی  برای کنترل اراده ارائه دهد اما هدف محوری وی این است که مبنای اخلاق را بر چهارچوبی کاملا مدون بسازد. اراده، بیان درونی آن چیزی است است که ما حس می کنیم وقتی دانسته به هر حرکتی از بدن خود اجازه می دهیم رخ دهد و یا هر ادراکی از ذهنمان.(حسن، ۲۰۲۲)

منبع:

Hasan, Md. Lovelu. (2022) “Immanuel Kant: Ethics  An International”. Multidisciplinary Online Journal Vol. 2 Issue 9.