هیچکس تیر ۲۳, ۱۳۹۸تیر ۲۷, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی من هیچ کسم *** من هیچ کسم! تو کیستی؟ تو هم آیا هیچ کسی؟ پس ما یک جفتیم. به هیچ کس مگو مبادا ادامه مطلب
شعری از هرمان هسه: خانه ها به وقت غروب آذر ۱۱, ۱۳۹۷آذر ۲, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی شعری از هرمان هسه: خانه ها به وقت غروب انبوه خاموش(silent) خانه های سرخ فام فروغ طلایی کجتاب دیر هنگام(lately) شب جشن، شکوفان ادامه مطلب
روشنی شعر مرداد ۲۹, ۱۳۹۷آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی فرخنده و فرهمند به سراغ روشنی شعر های شاعران معاصر می رویم. چه هر که در این بزم بررسی می شود، بهره ای ادامه مطلب
جامعه شناسی دل شکستگی مرداد ۲۴, ۱۳۹۷آذر ۲, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی در دلشکستگی نور(light) هست. همه جا تاریک(darkness) ولی هنوز(still) هم بارقه ای(spark) نور هست آخر شکسته(broken) می شود خط سرنوشت این مردمان زنهار ادامه مطلب
شعری از آرتور رمبو مرداد ۱۴, ۱۳۹۷آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی مقدمه: سال ۱۸۸۳ مسافری(traveller) که از حبشه می گذشت(passing) به مردی فرانسوی برخورد که جامه ای شرقی(orient) بر تن و ریشی انبوه بر ادامه مطلب