رشد “فضا و زمانی” عالم به تنهایی و به خودی خود زیاد اهمیت ندارد. فضای فیزیکی و زمان فیزیکی را می توان با نهایت سادگی ” بیروح” نامید. از این جهت پرسش سرعت مطلق که معاصرین ما موقتا انجام می دهند. مستدل تر از آن است که می پنداریم سرعت چون از ترکیب زمان و مکان به وجود امده، نمی تواند کمتر از عناصر ترکیب دهنده ی خود بیروح باشد. اما در مقابله با هر دوی آنها مورد استفاده است. در هر حماقتی فقط می توان با حماقت دیگر غلبه یافت. برای انسان افتخاری است که بر فضای جهانی و زمان حقیقی فایق شود. و اگر ما شادی کودکانه ای در این داریم که سرعت خالص محض را –سرعتی که فضا را می بلعد و زمان را می کشد-بیهوده به بازی وا داریم، جای تعجب نیست. از میان برداشتن مکان و زمان، یعنی زنده کردن و استفاده حیاتی از آنها. امروز بیش از پیش می توانیم در مکان های مختلف باشیم، بیش از پیش در رسیدن به مقصد و حرکت از مبدا لذت می بریم و در زمان نجومی نسبتا کوتاهی می توانیم حوادث بیشتری در زندگی داشته باشیم.
ارتگا ای گاست، خوزه (۱۳۸۷) طغیان توده ها. ترجمه و تلخیص داود منشی زاده.نشر اختران. ص۴۷