مبدا نخستین را که اصل همه موجودات علوی و سفلی است افلوطین واحد یا احد می خواند. واحد حقیی است ورای وجود و بیرون از هر گونه توصیف. کمال مطلق است. پر است و از فرط پری همچون چشمه ای فیاض می جوشد و از حرکت این فیضان نشاتی ایجاد می شود که عقل کلی یا عقل الهی نام دارد. یا این عقل است که وجود و حیات و علم و کثرت مقولات ظاهر می شود. این معقولات که عین عقل است همان ایده ها یا مثل افلاطونی است که طباع اولیه سایر موجودات به شمار می آید.(پورجوادی، ۱۳۷۸،ص ۱۰)
افلوطین در تفکر فلسفی خود به یک مبدا کلی و نخستین به نام “واحد” یا “احد” قائل است. خود افلوطین در انئاد ها در این خصوص می نویسد.
“واحد” بسیط و نخستین است…پس از واحد عقل یعنی نخستین اصل متفکر است، پس از عقل روح. احد یا واحد منشا و مبدا همه چیز است و بر همه مراتب هستی احاطه دارد. احد کامل یا بی نیاز است. افلوطین می نویسد:
” احد همه چیز است و هیچ یک از اشیا نیست. منشا همه چیز هاست و لیکن عین همه نیست. در عین حا که همه چیز در او هست او خود منزه از همه آنها است…احد هیچ جیز نیست و نیاز به چیزی ندارد، کامل است و پر، و از فرط پری است که فیضان دست می دهد.”
“احد در ورای عالم و نسبت به آن والاتر و متعالی است و همه هستی و مراتب آن از احد پدید آمده اند.”
افلوطین احد را متعالی و منزه از همه احکام و صفاتی می داند که به موجودات نستب داده می شود و از آنجا که وقتی چیزی را بخواهیم وصف کنیم ناگزیر صفت یا صفاتی از او را بیان می کنیم یا حکمی را در حق او جاری می سازیم، پس آنچه را مقدم بر صفات و احکام است نمی توانیم وصف کنیم. هر چه در وصف آید احد نیست.(راشد، ۱۳۷۳)
پورجوادی نصر الله.(۱۳۷۸). درآمدی بر فلسفه افلوطین. نشر دانشگاهی.
راشد، ش. (۱۳۷۳). نظام مراتب هستی در اندیشه فلوطین. مشرق ، بهمن و اسفند ۱۳۷۳، شماره ۲ و ۳ صص۲۶-۲۷