ترجمه شعر، کاری است دشوار و برای من که به صورت آماتور آن را انجام می دهم(همان طور که می بینید) می تواند حتی تجربه ای نا امید کننده باشد. تجربه ای که به من نشان می دهد تسلط کافی به دامنه لغات یک زبان ندارم و تلاش برای بهبود این وضع نیز کاری دور از دسترس است. با این حال، لذت آشنا شدن با زبانی که باید بیش از این مقدار در مورد آن بدانیم و هیجان دست یابی به یک نما از شعر شخص را بر آن می دارد تا از حد خود جلوتر برود و نگاهی به ایام گذشته یک زبان بیندازد. بدین ترتیب، فرصتی فراهم می شود تا آدمی ضعف های خود را در یک زبان بیشتر بشناسد و بتواند آگاه شود که چیز زیادی از ان زبان نمی داند! شعرهای دشوار قرون ۱۶ و ۱۷ انگلستان و پیچیدگی های زبان در آن دوره، باعث می شود تا شخص مترجم آماتور مثل من، واقعا نومید شود چرا که نمی توان دقیق به عمق آن زبان دست یافت. همچنین می تواند ناامید کننده باشد که چیز زیادی از قدمت یک زبان نمی دانیم و از خود توقع نادرست داریم که بتوانیم دقیق و صحیح این اشعار را ترجمه کنیم. تلاش برای دنبال کردن یک مضمون در کل شعر، می توان یاریگر باشد، با این حال دیده می شود که در بعضی اشعار، فضای کلی شعر در ترجمه از دست می رود. نمی توان از هیجان ترجمه یک شعر گذشت ولی با این حال، ترجمه ها چندان حرفه ای از آب درنیامده اند. با این حال، فضایی که ترجمه شعر برای فرد ایجاد می کند باعث می شود تا او به خوبی با پیچیدگی های یک زبان آشنا شود، هرچند در این کار، تخصصی نداشته باشد. مشاهده کردم که نمی توانم که از عهده بعضی مصرع ها بر آیم. در نتیجه، ترجمه ها با این مشکلات ارائه می شوند. همچنین مصرع ها با هم همخوانی پیدا نمی کنند.