جامعه شناسی نظام کارکردی
یکی از فراوان ترین وجوه کاربرد تحلیلی جامعه شناختی، تبیین حالات چیزهایی منفردی است که زمان و مکان آن معلوم و مشخص است. در این حالت، تبیین با واسطه ساختن یک مدل یا یک شبه مدل صورت می گیرد که بیانگر ویژگی های نظام کنش متقابلی است که پدیده تبیین شدنی در ان به عرصه می رسد.
اغلب پیش می آید که جامعه شناس موضوع تحقیقش را نه یک واقعه بلکه یک نظام کنش متقابل جزیی، یا یک مجموعه نظام های کنش متقابل قرار دهد. مثلا، ویلیام فوت وایت در “جامعه ای در خیابان”، دسته نوجوانان را موضوع بررسی قرار داد و سعی کرده است تا دلایل روی آورن نوجوانان را به “باند” تفاوت های حیثیتی میان اعضای باند و استمرار این سلسله مراتب را بفهمد. سی رایت میلز در “یقه سپیدان” کارمندان سازمان های بزرگ را برای بررسی انتخاب کرده است: جامعه شناس در این تحقیق یک قشر اجتماعی ( کارمندان) را برگزیده تا رفتار آنها را در چهارچوب نظام های کنش متقابلی که برایش جالب است، تحلیل کند. آدام و رینود در اثر مشترکشان به نام کشمکش های کار و دگرگونی های اجتماعی، نظام های کنش متقابلی را مطالعه می کنند که توسط سردمداران مجموعه از کشمکش های کار شکل گرفته است. میشل کروزیه در پدیده دیوان سالاری، نظام روابط نقش ها میان بازیگران اجتماعی و مقوله بازیگران مشاغل در بنگاه های صنعتی را مطالعه می کند.
بودون، ریموند.(۱۳۸۳). منطق کنش اجتماعی، روش تحلیل مسائل اجتماعی. ترجمه عبدالحسین نیک گهر. نشر توتیا صص۶۴-۶۵