جهان شدن عبارت از فرآیندی نابرابر با توزیع نابرابر(unequal) سود ها و زیان ها است.این نابرابری و عدم توزان به قطب بندی کشورهای ثروتمند و کشورهای فقیر از یک طرف و گروه های ثروتمند و فقیر در داخل جوامع که هر چه بیشتر(more and more) به حاشیه رانده می شوند. از طرف دیگر، منجر می شود. به این ترتیب روند های جهانی شدن(globalization)، قطب بندی شدن، تمرکز ثروت و حاشیه ای شدن به واسطه فرآیند های مشابهی به یکدیگر مرتبط می گردند. در این فرآیند ، منابع سرمایه گذاری، رشد(؟development) و فن آوری مدرن در معدودی از کشورها. (عمدتا در آمریکای شمالی، اروپا، ژاپن و کشورهای تازه صنعتی شده شرق آسیا)متمرکز هستند. بسیاری(many) از کشورهای در حال توسعه از این فرآیند محروم مانده و یا به صورت فرعی و حاشیه ای در آن مشارکت می کنند که اغلب در تضاد با منافع آنها می باشد. به عنوان مثال آزاد سازی واردات(import) ممکن است سبب وارد آمدن خسارت به تولید کنندگان داخلی و آزاد سازی مالی منجر به بی ثباتی نظام اقتصادی آنها شود.
در یک تعریف گسترده “جهانی شدن به توسعه ارتبطات جهانی، سازماند زندگی اجتماعی در بعد جهانی و رشد آگاهی جهانی و از این جهت به استحکام جامعه جهانی اشاره می کند. فریدمن یکی از برجسته طرفداران رهیافت اقتصادی پدیده جهانی شدن آن را این گونه تعریف می کند: ” ادغام سرسختانه بازارها و دولت های(government) ملی و فن آوری ها به درجه ای که پیش از این هرگز(never before?) مشاهده نشده و افراد، شرکت ها و دولت های ملی را قادر ساخته است تا دورتر، سریعتر ، عمیق تر و ارزان تر از گذشته به اطراف جهان دست پیدا کند. جهانی شدن یعنی گسترش سرمایه داری بازار آزاد به اغلب کشورهای جهان(احمدی،۱۳۸۱)
جهانی شدن در بر دارنده(includes؟) جریان(stream) کالاها، سرمایه(capital)، انسان ها، اطلاعات، عقاید، اندیشه ها و خطرات بین مرزهای ملی است که با ظهور شبکه های اجتماعی و نهاد های سیاسی که دولت ملت را محدود می کنند، توام شده است.(نش، ۱۳۸۷، ص ۷۱)
احمدی، حمید(۱۳۸۱).جهانی شدن هویت قومی یا هویت ملی.(۱۳۸۱). فصلنامه مطالعات ملی، سال سوم شماره ۱۱، بهار ۱۳۸۱
خور، مارتین.(۱۳۸۹). جهانی شدن و جنوب، برخی مباحث انتقادی.ترجمه احمد ساعی.نشر قومس. ص ۱۵
نش، کیت. (۱۳۸۷) جامعه شناسی سیاسی معاصر. جهانی شدن، سیاست، قدرت. ترجمه محمد تقی دلفروز. انتشارات کویر