درباره نظریه تضاد
در حالی که کارکرد گرایی روی مزایا تاکید دارد، نظریه پردازان تضاد، فرایند های اجتماعی را که منجر به ناسازگاری می شوند، بررسی می کنند و این گونه ناسازگاری اجتماعی و تضاد به میان می آیند(سیج و ایتزن، ۲۰۱۶). این نظریه دین زیادی به کارل مارکس دارد و اولویت را به قدرت و پایگاه[۱] و امتیاز[۲] می دهد و این فرض را دارد که افراد به رقابت و نه تعاون گرایش دارند. در نتیجه، نزاع بر سر منابع باعث می شود تا پریشانی در جامعه و بین گروه ها ایجاد شود. نظریه پردازان تضاد استدلال می کنند که افراد از منابع و امتیاز خود، به عنوان روشی برای تامین جایگاه خود در جامعه استفاده می کنند و در نهایت دیگران را تحت انقیاد در می آورند. بدین ترتیب، نظر تضاد، تفاوت ها را در ساختار های اجتماعی و طبقات در نظر می آورد. این بازتولید پایگاه و امتیاز گاهی به صراحت از طریق زور به دست می آید. در سایر موقعیت ها، گرچه ابزارها، از لحاظ ماهیت، ضمنی هستند، بر اساس دیدگاه تضاد، تصاویر رسانه و نهاد های اجتماعی، مانند مدارس، آن ساختار اجتماعی را تجهیز می کند که بعضی را امتیاز می دهد و بعضی را محروم می سازد. استفاده از نهاد های اجتماعی برای ارتقای ایدئولوژی های خاص به طور ویژه ای موثر است چون افراد به این مرام می چسبند گرچه برخلاف منفعت آنها باشد. مارکس به این قضیه ، آگاهی کاذب(false consciousness) می گفت. به عنوان یک مثال، ساختار و بودجه بندی مدارس را در آمریکا تصور کنید- چیزی روی خرج کردن(spend) برای اقداماتی در جهت یادگیری دانش آموزان، تاثیر می گذارد. همچنین این مساله روی فعالیت های فوق برنامه مانند ورزش تاثیرگذار می باشد. در بیشتر ایالت ها، مالیات بر اموال برای تامین بودجه مدارس استفاده می شود و این یک سیستم از “داشته ها” و “نداشته ها” را به وجود می آورد. توضیح بدهیم: تصور کنید که دو ناحیه، تعدادی مساوی دانش آموزان را دارند، اما یکی در حومه شهر و منطقه ای توانگر است و دیگر در موقعیتی در نزدیکی مخروبه های بخش مرکزی شهر است. بنابراین، با این که هر دو از بودجه ناشی از یک نرخ یکسان مالیات بر اموال بهره مند می شوند ولی مدرسه حوزه توانگر بیشتر گیرش می آید. البته ناحیه های فقیرتر می توانند درآمد خود را با افزایش نرخ مالیات، بهبود بخشند اما این مساله ساکنین آن نواحی را آزار خواهد داد- چون برای پرداخت مالیات بیشتر دچار مشکل هستند. بنابراین، می بینید که این سیستم بودجه بندی مدارس به فرا اولویت دوم را می دهد و فرق می گذارد. بعضی از ایالت ها از سیستم “رابین هود” استفاده می کنند تا از پول نواحی پولدار را با نواحی فقیر قسمت کنند، اما در هر حال این سیستم برای ساکنین منصفانه نیست و در سایر موراد برخلاف قانون اساسی آمریکا به حساب می آید. (دزموند، ۲۰۱۶؛ پوتنام، ۲۰۱۵)
[۱] status
[۲] privilege
طبقه نزد مارکس
ارزش مفهوم طبقه مارکس وابسته به صحت نظریه اجتماعی کلی اوست اگر نظریه مزبور به طور کلی معتبر نباشد پس می توان چنین تصور کرد که یک طبقه حاکمه همان قدر که ممکن است زایییده مالکیت ابزارهای تولید باشد. می تواند در قدرت نظامی ، یا در این اواخر در قدرت یک حزب سیاسی ریشه داشته باشد. اما با هم می توان معتقد بود که تحکیم یک طبقه حاکمه مستلزم تمرکز انواع مختلفی از قدرت- اقتصادی، نظامی و سیاسی است و عملا در اغلب جوامع شکل گیری این طبقه با تحصیل قدرت اقتصادی آغاز گردیده است. اما این گفته مسئله بنیادی تری را در مورد اندیشه یک طبقه کارگر مطرح می سازد: آیا در تمامی جوامع غیر از ساده ترین و بدوی ترین جامعه، این تمرکز قدرت روی می دهد و در اثر آن یک طبقه ی حاکم تشکیل می شود؟ همین جا باید متذکر شد که میزان مطابقت انواع مختلف جوامع ، با مدل مارکس از جامعه ای که اشکارا میان یک طبقه حاکم و طبقات زیر دست تقسیم شده است به یک اندازه نیست. مساعدترین مورد محتملا فئودالیسم اروپایی است. وجه مشخصه فئودالیسم اروپایی حکومت طبقه جنگجویی بود که مالکیت زمین، نیروی نظامی و اقتدار سیاسی را به طور مطمئنی در دست داشت و از حمایت یک کلیسای قدرتمند نیز بهره مند بود. اما حتی در این جا هم اصلاحات چندی ضروری است. اندیشه یک طبقه حاکمه منسجم، با عدم تمرکز قدرت ساسی که وجه مشخصه ی جوامع فئودالی است مباینت دارد. و در مرحله ای که این عدم تمرکز در پادشاهی های طبقه- از بین رفت جوامع اروپایی دیگر به عبارت دقیق تحت حکومت یک اشرافیت جنگجو قرار نداشتند با این حال اشرافیت متعلق به “رژیم کهن” {در فرانسه} به نوع آرمانی یک طبقه حاکمه واقعا نزدیک می شود.
منابع:
Desmond, M. (2016). Evicted: Poverty and profit in the American city. New York, NY: Broadway Books
Sage, G. H., & Eitzen, D. S. (2016). Sociology of North American sport (10th ed.). New York, NY: Oxford.
Putnam, R. D. (2015). Our kids: The American dream in crisis. New York, NY: Simon & Schuster
باتامور تی بی.(۱۳۷۱). نخبگان و جامعه. ترجمه علیرضا طیب. انتشارات دانشگاه تهران. صص 28-29