دنیای من، همین کتاب های فلسفه و جامعه شناسی بوده و کمتر در این مسائل، شناختی دارم. با این حال تصور می کنم، من هم در زندگی ام، فرصت هایی را از دست داده ام و پایین تر بودن از لحاظ سطح کیفی زندگی، منجر به عدم توانایی برای برقراری ارتباط عاطفی مناسب برای یک نفر می باشد. در طول روز، مشغول به همین کارها می شوم ولی غروب، گاهی دلم می گیرد که نمی توانم آن طور که باید با بعضی که در گذشته به آنها فکر می کردم، دوباره ارتباط عاطفی برقرار کنم. غروب برای افرادی مثل من، که اندوه حسرت را در بعضی روزها، به همراه دارند و ذهن آنها نمی تواند چنین چیزهایی را تحمل کند، لحظات دشواری را به وجود می آورد. غروب و تاریکی هوا، می تواند غم را برای فرد به همراه بیاورد، به خصوص اگر نتوانسته باشد در طول روز، لحظات حسرت و اندوه دوری از اشخاصی را که به آنها علاقه مند است، از خود دور کند. در غروب، تحمل به پایان می رسد. گاهی اوقات، تحلیل غم ناشی از حسرت و اندوه از دست دادن فرصت ها باعث می شود تا توان فرد از دست برود و شخص بخواهد هر چه سریعتر لحظات غروب به پایان برسد. چون دیگر نمی تواند حسرت فرصت های از دست رفته را بخورد.
در واقع، همان طور که اولسن، روئز و زانا(۱۹۹۶، ص ۲۱۱) بیان کرده اند “انتظار امید[۱]” شکل دهنده مبنا برای همه رفتارها می باشد. گرچه انتظارات ما می تواند اغلب توسط زمان تایید شود(اولسن و همکاران، ۱۹۹۶) تهدید انتظار امید، پدیده ای نادر در زندگی ما نمی باشد. احساسات منفی اغلب وقتی خود را به عنوان نتیجه نشان می دهند که وضعیت کنونی تلاش ها ما، بدتر از آن چیزی است که در ابتدا انتظار داشتیم. در زمینه تصمیم گیری، حداقل دو روش وجود دارد که در آن این انتظارات تهدید شده می توانند منجر به تجربه احساس های بد شوند.
اولی شامل مجموعه ای از موقعیت ها می باشد که در آن ها انتخاب گزینش شده، بدتر از انتخاب های رد شده می باشد. این موردی است که وقتی کا یک مجموعه معین از کنش ها را انتخاب می کنیم چون ما انتظار داریم که بهترین باشد، اما در نتیجه با چیزی دیگری روبرو می شویم که مجموعه کنش دیگری، انتظار بهتری را برآورده می سازد. با دنبال کردن این “تصمیم های بد”، این امکان وجود دارد تا ما حسرت را تجربه کنیم. دوم این که انتخاب گزینش شده همچنین می تواند نتیجه ای را منجر شود که بدتر از انتظار باد. چنین تجربیات تایید نشده ای اغلب فرصت ظهور به تجربیات مایوس کننده می دهند. این واکنش های احساسی، و رابطه آنها با تصمیم گیری می تواند مورد مطالعه قرار گیرد(ون دیجک و زیلنبرگ ، ۱۹۹۸).
[۱] expectancy
منبع:
Olson, J.M., Roese, N.J., & Zanna, M.P. (1996). Expectancies. In E.T. Higgins & A.W. Kruglanski (Eds.), Social psychology: Handbook of basic principles (pp.211± ۲۳۸). New York: Guilford Press
van Dijk, W.W., Zeelenberg, M., & van der Pligt, J. (1998b). Blessed are they who expect nothing: Lowering expectations as a strategy to avoid disappointment. Manuscript under review