ریشه های اصلی دیدگاه سوفسطاییان به علم اخلاق
انسانی که در یک کشور مفروض زندگی و از معیارهای مقتضی اش تبعیت می کند، یک آفریده سنت است. انسانی که بسته به مقاصد شخصی اش در هر کشوری به یکسان آزاد و بی تکلف است، یا در هیچ کشوری آزاد و بی تکلف نیست آفریده طبیعت است. در درون هر انسان عرفی{= تابع} انسانی طبیعی نهان است. این آموزه دقیقا مبتنی است بر نوعی تفکیک منظر فرد فعال از منظر سنت های مقرر اجتماعی، که می تواند آنها را بپذیرد یا رد کند. چون همذات انگاری امر اخلاقی با امر قرار دادی به این افزوده شود، همذات انگاری فاعل ما قبل اخلاقی و غیر اخلاقی با انسان طبیعی کامل می شود. انسان طبیعی هیچ معیار اخلاقی از آن خود ندارد. بنابراین از همه قید هایی که توسط دیگران بر او نهاده می شود، آزاد است. همه انسان به حسب طبیعت یا گرگ اند یا میش ، آنها یا شکار می کنند یا شکار می شوند.
انسان طبیعی به معنایی که سوفسطایی در ذهن دارد، دارای تاریخی طولانی در اخلاق اروپایی پیش از اوست. جزییات روان شناسی او در نویسندگان مختلف متفاوت است.
مک اینتایر، اَلِسدر. (۱۳۷۹). تاریخچه فلسفه اخلاق. ترجمه انشاء الله رحمتی.انتشارات حکمت. ص ۴۲