در بیشه به عمق طبیعت نزدیک می شویم…با مفهوم “لطافت” بیشتر و بهتر آشنا می شویم. اگر تفکر داشته باشیم. بیشه ها و درختزارهای در تاریخ خود میزبان شاعران و متفکران و عشاق بسیاری بوده اند. جایی برای شکل گیری آثار برجسته ادبی جهان بوده اند. نزدیک آبادی چه ارتفاع برج زمان بلند است. مسحور می شوی در برابر این جلوه ها…گاهی در یک بیشه نور خوابی ما را می بلعد…فکر می کنی می بینی که بیشه جایی است برای گفتن رازها برای یکدیگر…سایه ها و نورهای جادویی…آغاز تفکر در باب یک سرنوشت…شاید در یک بیشه و درختزار امید به سرودن شعری یا نوشتن داستان بیشتر باشد. قبل از رفتن به بیشه یه جور آدمی هستی که شاید بعضی اوقات حواست به اطراف نیست. ولی از بیشه می آموزی که بیان طبیعت در شعر بلندش چه رساست…خلوصی که صحنه های بیشه و درختزار دارند حتما تصاویر تلویزیونی ندارند. خلوصی که باید به زندگی ما هم پا بگذارد. خواب خوشی خواهید دید وقتی دیدار با ذات طبیعت در راه باشد. دیدار با طبیعت داشتن چیزی بسیار بیشتر از دیدن خالی یا مشاهده ساکن درختان و گل ها می باشد. دیدار طبیعت ما را به نوعی فهم فراهم می خواند. امنیت در نوعی نور است که طبیعت بر ما افکند. سهراب شاعر بیشه های نور، شاعر امنی است.سهراب مسافر راه هایی است که از لحاظ معرفت شناختی، امن هستند.
“بررسي اجمالي هشت کتاب نشان ميدهد سفر یکي از موتیفهاي محبوب سپهري است. این سفرها در هشت کتاب با شعر بلند صداي پاي آب آغاز می شود و بعد می توان به اشعار دیگری با این مضمون مانند “نداي آغاز” و » نشاني « ،» مسافر « در هشت کتاب در این رابطه اشاره نمود. علاوه بر این، شعرهاي و » مسافر « ،» صداي پاي آب « داراي ساختي روایتي و سفرگونه هستند . او در این دفترها مانند مسافري است که جهان را از نظر مي گذراند و سعي دارد به شناخت و باوري نو از جهان، دست یابد؛”(شمیسا، ۱۳۸۲، ص ۲۱۸)
همچنین:
سهراب سپهری هم دنبال موضوعاتی مانند وحدت در کثرت تجلی انوار الهی در پدیده های طبیعی، همبستگی انسان ها، آمیختگی روح و جسم و انرژی و ماده ، بوده است که البته قرابت فکری وی را کسانی همچون با والت ویتمن می رساند.شعر سپهری نیز چهارچوب ندارد. رهاست. رها از قید و بندهای ردیف و قافیه که سدی در براب تراوشات مغز اندیشمند و جریان خود جوش احساسات شاعر توانا و سترگ چون مولوی و موجب شکوه و فغان وی گردیده است.(روشن ضمیر، ۱۳۷۹)
سهراب سپهری، از شعر سکوت رنگ و از موسیقی سکوت، در حیات نیز سخن گفت و این دو، از عناصر ثابت افرینش های هنری اوست که از همان لحظه آفرین تمام ارزش زیبایی شناختی را در ترکیبی خیره کننده د ابعاد آثار سپهری و در اندازه تنومند درخت های ئسپیدار با مخاطب به گفت و گو می برد. منفی بودن داعیه و سیر تجربه او نیست و نه از مثبت بودن، حرف یدارد! او روشنی را نقاشی می کند. از درونی که به دلایل شرقی بودنش بسیار پیچیده است. و در پرتو همین پژوهش عمیق د رفهم هستی ارزشمند است و بار گران رنجباره زندگی شاعر نقاش را در شعریت رنگ هایش و در آفرینش روشنی های آثارش می توان شناخت.(هادی، ۱۳۸۷).
منابع:
پینوشت:
ببینید البته هم قرار نیست هر کسی که شعر و داستان غمگین بگوید، برای ما ناامن باشد بلکه بررسی ما به ساختارها، نمادها و نشانه ها، نحوه فهم جهان اطراف، نحوه تصمیم گیری در قبال آدمیان اطراف و …می پردازد.البته که صریح باید بگوییم فریدون مشیری هم شاعر امنی است. دلنشین است و بسیار پرعاطفه. در ادامه به او هم خواهیم پرداخت.
اندیشه های مشیری انسان دوستانه است و برای احساسات و عواطف عاشقانه از لطیف ترین و زیبا ترین واژه ها و تعبیر ها سود می جوید. وی در حیات شعری اش پیوسته انسان و عشق را ستوده و این سروده ها پیوسته با رنگ و بوی انسان گرایی همراه بوده است به همین سبب شاید بتوان گفت مهم ترین اندیشه و مضمونی که در سراسر اشعار مشیری به چشم می خورد “عواطف انسانی” است.(مرادقلی، قوام، ۱۳۹۵)
روشن ضمیر، محمد علی . (۱۳۷۹). ویژگی های مشترک اشعار والت ویتمن و سهراب سپهری. نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی. شماره ۱۵۵- صص ۱۰۷-۱۲۳
شمیسا، سیروس. (۱۳۹۲). نگاهي به سپهري.تهران: صداي معاصر.
سهراب هادی(۱۳۸۷). شعریت در نقاشی های سهراب سپهری. آینه خیال. شماره ۷
قوام ابوالقاسم. مراد قلی سهیلا.(۱۳۹۵) بازتاب “عواطف انسانی” در اشعار فریدون مشیری. پژوهشنامه ابد غنایی دانشگاه سیستان بلوچستان. سال چهاردهم. شماره بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۵ (صص ۱۸۲-۱۹۳)