شعری از ویلیام کوپر: ماتم و اشتیاق

 

Mourning and Longing

***

The Saviour hides His face;
My spirit thirsts to prove
Renew’d supplies of pardoning grace,
And never-fading love.

ماتم و اشتیاق

***

ناجی چهره خود را می پوشاند

روح من تشنه است که ثابت کند

استظهاری تازه، برای لطف آمرزنده

و عشقی که هرگز کم رنگ نمی شود

 

The favor’d souls who know
What glories shine in Him,
Pant for His presence as the roe
Pants for the living stream.

ارواح مورد لطف که می دانند

چه فخری در او می درخشد

نفس نفس می زنند برای حضور او همچو گوزنی کوچک

نفس نفس می زنند برای جریان جاری

 

 

 

What trifles tease me now!
They swarm like summer flies!
They cleave to everything I do,
And swim before my eyes.


چه ناچیز مرا آزار می دهد

ازدحام می کنند همچون مگس های تابستان

آنها می شکافند هر چه من می کنم

و در برابر چشمان من شنا می کنند

 

 

 

How dull the Sabbath day,
Without the Sabbath’s Lord!
How toilsome then to sing and pray,
And wait upon the Word!

چه کسل است روز سبت

بدون پادشاه روز سبت!

و نیز چه پر زحمت است سرود و دعا خواندن

و خدمت خطابه را کردن

 

Of all the truths I hear,
How few delight my taste!
I glean a berry here and there,
But mourn the vintage past.

از همه حقایقی که می شنوم

چه اندک، طبع مرا فروزان می کند

دانه ها را اینجا و آنجا جمع می کنم

اما می نالم برای انگور های گذشته

Yet let me (as I ought)
Still hope to be supplied;
No pleasure else is worth a thought,
Nor shall I be denied.

هنوز بگذارم(همانطور که باید)

امید داشته باشم که تامین شوم

هیچ خوشی دیگری ارزش اندیشه را ندارد

و من نیز انکار نخواهم شد

Though I am but a worm,
Unworthy of His care,
The Lord will my desire perform,
And grant me all my prayer

گرچه من چیزی جز یک کرم نیستم

نالایق مراقبت او

پادشاه بر وفق خواست من انجام می دهد

و همه دعاهای مرا عطا می کند

ترجمه مهزیار کاظمی موحد

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *