Time
Fly envious Time, till thou run out thy race,
Call on the lazy -stepping hours,
Whose speed is but the heavy Plummets pace;
And glut thy self with what thy womb devours,
Which is no more then what is false and vain,
And meerly mortal dross;
So little is our loss,
So little is thy gain.
For when as each thing bad thou hast entomb’d,
And last of all, thy greedy self consum’d,
Then long Eternity shall greet our bliss
With an individual kiss;
شعر زمان از میلتون
پرواز کن ای زمان پررشک، تا از نژاد {تبار} خود تمام شوی
بر ساعاتِ کاهلِ دیر جنب، ندا کن
که سرعتشان همچو واژگون شدن شاقولی است؛
و خود را به فراوانی بر ما عرضه دار، از آنچه زهدان تو، به ولع بلعیده،
آنچه غلط و بیهوده است دگر نخواهد بود
که آن صرفا تفاله ای مرگبار است،
انچه ما از دست می دهیم اندک است.
آنچه تو به دست می آوری اندک است.
هر گاه هر چیز بد را تو دفن کرده باشی،
و آخر از همه، نفس طمعکار تو به صرف رسد،
آنگاه ابدیت بلند، شعف روحانی ما را خوشامد می گوید
با بوسه ای برای هر شخص
And Joy shall overtake us as a flood,
When every thing that is sincerely good
And perfectly divine,
With Truth, and Peace, and Love shall ever shine
About the supreme Throne
Of him, t’whose happy-making sight alone,
When once our heav’nly-guided soul shall clime,
Then all this Earthy grosnes quit,
Attir’d with Stars, we shall for ever sit,
Triumphing over Death, and Chance, and thee O Time
و سرخوشی بر ما سبقت می جوید همچون یک سیل
وقتی هر چیزی که محترمانه نیک است
و کمالانه بهشتی است
با حقیقت و صلح و عشق برای همیشه می درخشد
نزدیک عرش برین او.
او که عرش خرسندی سازش، تنها به نظر می رسد
وقتی روح رهنموده از عرش، به اقلیم خود می رود
آنگاه، همه این بدریختی زمینی تمام می شود
آراسته با ستاره ها می شویم، ما برای همیشه خواهیم نشست
پیروز بر مرگ و بداقبالی خواهیم شد و {نیز} بر تو ای زمان
ترجمه مهزیار کاظمی موحد