مطالعات زیادی نشان داده اند که مشکل اصلی برای شرکت های کوچک و متوسط، اندازه کوچک آنها نیست بلکه انزوای آنها می باشد، که باعث می شود تا دسترسی آنها به بازارها کم باشد، همان طور که به اطلاعات منابع مالی و پشتیبانی نهادی نیز کمتر دسترسی خواهند داشت (مید و لیدهولم، ۱۹۹۸؛ اسوایرزک و ها ، ۲۰۰۳).
عوامل متعددی هستند که باعث می شوند تا مدیران شرکت های کوچک و متوسط از شناخت پتانسیل خود برای مشارکت در جامعه اجتناب می کنند. بخشی از تحقیقات روی عوامل کلیدی موفقیت مرتبط به سطح آموزش تمرکز یافته است(استاو، ۱۹۹۱، منگ و لیانگ، ۱۹۹۶) همچنین عواملی مانند تجربه(زیمر و اسکاربورو، ۱۹۹۸) و یا سن(اسلتن و هولاس، ۱۹۹۸) نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. ایندارتی و لانگنبرگ (۲۰۰۵) همچنین اشاره کرده اند که عوامل دموگرافیکی بر موفقیت تجاری شرکت های کوچک و متوسط موثر هستند. از لحاظ دموگرافیک، سن، جنسیت، آموزش و تجربه کاری دریافته شده که این موارد تاثیر روی موفقیت کارآفرینان دارند.
معلوم است دیگر، افرادی که به خوبی آموزش دیده اند خلاقیت بیشتری دارند و بیشتر به دنبال این هستند که به دنبال چیزی بی همتا باشند(اندوبیسی و همکاران، ۲۰۰۳). افراد در میان سنین ۲۵ تا ۴۴ سال احتمال بیشتری دارد تا فعالیت کارآفرینانه داشته باشند(رینولدز و همکاران، ۲۰۰۰).
البته این عوامل دموگرافیک در مطالعه ویتنام در نظر گرفته شده است، که هدف دارد تا عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان شرکت های کوچک و متوسط را شناسایی کند. رینولدز و همکارانش در مطالعه خود، عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان ویتنامی را می توانند به چهار بخش تقسیم کنند (۱) خصوصیات دموگرافیک، (۲) دانش مدیریت و کسب و کار (۳) توانایی مدیریت (۴) ویژگیهای شخصیتی
انسان به معنایی فزون تر از ان که در میان همه هست های دیگر در پهنه زمین می توان مشاهده کرد “بیرون می جهد/ ایستد” چون تنها هستی که نه فقط “هست” بلکه هستی اش را با آگاهی از این که کیست یا چیست و یا آگاهی از این که چه کسی یا چه چیزی می تواند می پذیرد انسان است. (مک کواری،۱۳۷۷، ص ۶۴)
مک کواری، جان.(۱۳۷۷) فلسفه وجودی. ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی. نشر هرمس