بدون ستودن هستی اطرافمان نمی توانیم جلوتر بروم. نوع ستودن ما می تواند فرد به فرد متفاوت باشد، طرح یک مساله در مورد نحوه شکر گزاری در ذهنمان می تواند ساعت ها ما را به خود مشغول سازد. در عین حال دانستن این که میزان شکر ما کافی است یا خیر، به نحوه برخورد ما با مسائل بر می گردد. توانایی های ما برای شناخت اتفاقات اطرافمان و تجزیه و تحلیل آنها، همواره در سطح کافی نیست. از این رو، توجه کردن به نحوه اتفاقات اطراف و تمرکز داشتن روی آنها می تواند ما را از افراد عامه پسند جدا کند که باعث و لازم شکر است. یعنی می توان روی طبقه بندی صحیح افراد بیشتر فکر کرد و این که توانایی این طبقه بندی را داریم و بی گدار به آب نمی زنیم، برای ما اهمیت دارد و هر گاه بتوانیم افراد را با شاخص هایی طبقه بندی کنیم که راضی کننده باشد و در بلند مدت هم دچار اختلال در شناخت افراد و اعتماد به آنها نشویم، باید شکر گزار باشیم.