عدم تفکر روی یک موضوع خاص و معین

روزهای بی برنامه می گذرد. نمی توان بدون در نظر گرفتن زمان های سپری شده در طول روز، به کار خود ادامه  داد. نداشتن برنامه یا موضوع خاصی برای تحقیق، یا حتی موضوعی متناسب با زندگی که بتوان آن را در بلند مدت نیز دنبال نمود باعث می شود تا نوعی بی برنامگی در کارها پیش بیاید. فکر کردن در مورد چیزهای مختلف باعث می شود تا از انرژی ذهن برای دنبال کردن کارها کاسته شود. زمان می گذرد، روز از نیمه می گذرد و تقریبا انرژی زیادی از لحاظ روحیه برای من نمی ماند که چیزهای جدیدی را در طول زمان باقی مانده روز جست و جو کنم. نمی توان هم از مسائل و موضوعات باقی مانده به آسانی گذر کرد، افسوس که نه وقتی باقی می ماند و نه انرژی زیادی برای انجام کارها، در نتیجه این مساله روی کیفیت کارها تاثیر می گذارد. موضوع خاص در زندگی داشتن، باعث می شود تا انرژی ذهن روی یک مطلب متمرکز شود. بدین ترتیب فرد می تواند از مسائل مختلف، موضوعات گوناگونی را بیاموزد و در کنار یکدیگر قرار دهد. وقتی موضوعی خاصی در ذهن نباشد و هنگامی که انرژی ذهن روی موضوع معینی متمرکز نباشد آنگاه ترکیب بندی موضوعات در ذهن آدمی، دچار مشکل می شود. همچنین نمی توان روابط بین موضوعات مختلف را به خوبی درک کرد. از این جهت، نمی توان انتظار تفکر زیاد روی یک موضوع خاص را داشت.  

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *