فضاهای دور از مردم

 

فکر کردن تمام روز به تنهایی باعث می شود تا به مرور تمرکز آدمی از دست برود. نمی شود. نزدیک به غروب، وضع بدتر می شود.  نمی توان دانست که دقیقا روز را به چه کاری گذرانده ای. اعتقاد داشتن به تاثیر فضاهای دور از مردم و اعتیاد داشتن به این فضاها، باعث می شود تا من برای خود، برنامه ای داشته باشم و در طول روز طبق زمان بندی خاصی با این فضاها خود را آرام کنم. این فضاها از اضطراب شدید من می کاهند. نمی توانم احساس خلسه ای که در مکان های دور از شهر هست را فراموش کنم. این امر باعث می شود تا راحت تر نفس بکشم. زمستان که باشد قدری داغ می شوم. تابستان که باشد قدری خنک. راحت تر می توانم با کارهای مردم کنار بیایند. مفاهیم فلسفی را در ذهنم تحلیل می کنم. سعی می کنم با همین مقدار که از فلسفه و جامعه شناسی می دانم برای خودم روشی مناسب در زندگی داشته باشم. هرچند می دانم که نیاز به این فضاهای دور از مردم دارم تا راحت تر در مورد کارها فکر کنم.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *