مدیریت استراتژیک
اولین قدم در تدوین مدیریت استراتژیک در سال های آخر دهه پنجاه برداشته شد. مدیران روشی ابداع کردند که برای کجایی و چرایی حرکت موسسه خود در آیند ه تصمیم گیری کنند.
قدم دوم، در سال های هفتاد برداشته شد، زمانی که مدیران کشف کردند که با هر تغییر گسسته در استراتژی موسسه ، شکل گیری درون سازمانی ( توانمندی های ) موسسه نیز بایستی دگرگون می شد.
قدم سوم، در سال های آخر دهه هفتاد و در واکنش نسبت به تواتر روزافزون گسستگی های ناگهانی و سریع الرشد در محیط – به خصوص گسستگی های اجتماعی- سیاسی و تکنولوژیک – برداشته شد. برای مواجهه با این دگرگونی ها، موسسه بازرگانی شروع به استفاده از فن واکنش استراتژیک در زمان واقعی کرده آن را ” مدیریت مساله ” نامیدند.
چهارمین و تازه ترین قدم با بروز مقاومت سازمانی در قبال حرکت های اولیه در استقرار برنامه ریزی استراتژیک در موسسه شکل گرفت. اولین راه حل برای غلبه بر این مقاومت، تامین حمایت جدی از سوی مدیران درجه اول موسسه شناخته شد و معلوم شد که این راه حل لازم ولی فرسنگ ها دو ر از کفایت بوده است. روش جامعی که هم اکنون در منصه ی ظهور قرار دارد(دهه هشتاد) ” ( آنسف،۱۳۸۱، صص ۳۶۰۳۷)
آنسف، اچ ایگور. مک دانل، ادوارد جی. (۱۳۸۱)استقرار مدیریت استراتژیک. ترجمه عبدالله زندیه. انتشارات سمت.