یک دونه جمع بندی می تواند هر چیزی را در ذهن ما جذابیت بخشد، این که بفهمیم کجا باید جمع بندی کنیم، برای خودش مساله ای است. بله آزاردهنده است که به شتابزدگی متهم شویم. جمع بندی ذهن ما را با طبقات موضوع مورد بحث درگیر می کند. طبقه بندی هم ذهن را از سطحی نگری و قضاوت سریع(quick) نجات می دهد. البته طبقه بندی می تواند ساده ترین نوع جمع بندی هم باشد که البته تمرین در آن ذهن را چابک می کند. اما چطور می شود که ما در یک تحقیق طبقه بندی صحیح تری انجام دهیم و البته نه تقلیل گرایی و نه سطحی نگری و شتابزدگی به میان نیاید. اشباع چند طبقه می تواند ما را از لحاظ معتبر بودن تحقیق مطمئن سازد. اما استثنا چه؟ گاهی می بینیم که تناوب و تکرار برخی مقولات از پیش فرض شده، راه را بر ورود یک استثنا در تحلیل ما می بندند. استثنا وقتی یک مطالعه(study) را مد نظر قراردهیم می بینیم که می تواند در آینده برای خودش یک مُد باشد.