در ماه ربیع الاول سال ۳۰۶ هجری قمری/ سپتامبر سال ۹۱۸ میلادی حادثه ای رخ داد که سبب ضعف و انحلال شورش گردید و آن وفات عمر بن حفصون رهبر بزرگ شورش و افروزنده آتش آن در غرب اندلس بود. ابن حفصون در واقع خطرناکترین شورشیانی بود که اندلس به خود دیده بود. یاران او را در عناصری تشکیل می دادند که سر به فرمان قرطبه فرود نمی آوردند و در راس آنها طایفه ای از مولدین بودند. اینان از سلاسه های گوت و مسیحیانی اسپانیایی بودند که در آغاز فتح، اسلام آورده بودند و جزئی از ملت اندلس به شمار می آمدند. انی مولدین با آن که حکومت اسلامی قرطبه رعایت آزادی شان را می نمود و با ایشان به مدارا رفتار می کرد باز هم در دل خصومت می ورزیدند و به مکر و حیله متوسل می شدند و از هر فرصتی برای خروج و عصیان استفاده می کردند. و به مسیحیان معاند یاری می رسانیدند. (ص ۴۰۴)
…این شورش ها به همراه شورش های پسران ابن حفصون و سایر شورش ها، قریب نیم قرن مدت گرفته بود بیشتر نیروی اندلس را صرف خود کرده بود. در تمام این مدت حکومت قرطبه فرصت نیافته بود که برای سرکوبی دشمن واقعی خویش یعنی اسپانیای مسیحی خود را آماده سازد.
محمد عبدالله عنان(۱۳۸۰). تاریخ حکومت اسلامی در آندلس. جلد اول. نشر کیهان