فرمانفرما و هابز
فرمانفرما چگونه خلق می شود؟ هابز نمی گوید که خلق فرمانفرما شامل اعطای فرمانروایی و قدرت از سوی مردم از طریق قراردادی میان آنها و شخص فرمانفرما است. در واقع او مصر است که چنین قراردادی نباید بسته شود، و الا میان مردم و شخص فرمانفرما بر سر این مشاجره درخواهد گرفت که آیا او طبق مفاد قرارداد عمل کرده است یا نه. چون داور بی طرفی هم نمی تواند برای حل این مشاجره وجود داشته باشد، به احتمال زیاد جنگ در خواهد گرفت و جامعه سیاسی از هم خواهد پاشید: اگر شخص فرمانفرما برای حل این گونه منازعات و مشاجرات معین شده باشد هیچگاه نخواهد پذیرفت که توافق را زیر پا نهاده است، در این صورت این داوری بی فایده است. و اگر مردم قرار شده باشد که مشاحره را حل و فصل کنند، آنگاه بین خود آنان و بین آنها و شخص فرمانفرما در مورد اینکه او به توافق عمل کرده است یا نه تفرقه خواهد افتاد و چند دستگی پیش خواهدآمد. هر دو نوع تفرقه و عدم توافق منجر به کشمکش و “انحلال تنواره سیاسی” خواهد شد.
همپتن، جین.(۱۳۸۵). فلسفه سیاسی. ترجمه خشایار دیهیمی.نشر طرح نو. ص ۹۶