ریشه ی مفهوم گفتمان (discourse) را می توان در فعل یونانی discurrere به معنی حرکت سریع در جهات مختلف (=disدرجهات مختلف. دویدن=currere یا سریع حرکت کردن) یافت. گرچه این مفهوم به معنی تجلی زبان در گفتار یا نوشتار به کار برده می شود، ولی همان طور که از ریشه آن پیداست. در علم بیان کلاسیک، بر زبان به عنوان حرکت و عمل تاکید می شده است. به عبارت دیگر مفاهیم که اجزاء تشکیل دهنده ی ساختار زبان هستند ثابت و پایدار نبوده و در زمان ها و مکان های متفاوت ارتباطات آنها دگرگون شده و معانی متفاوتی را القا می کنند. (عضدانلو، ۱۳۷۵)
کریستوفر نوریس در مقاله ای دایره المعارفی تحت عنوان “گفتمان” به بررسی دیدگاه های مختلف درباره آن پرداخته است. وی در تعریف این مقوله اظهار می دارد که گفتمان در معنای غیر فنی خود، صرفا بیانگر صحبت ، مکالمه یا گفت و گو است و تلویحا دربردارنده نوعی هدف آموزشی و تعلیمی است. به همین دلیل خطابه، موعظه، سمینار، سخنرانی و نظایر آن را می توان نوعی گفتمان به حساب آورد. لیکن گفتمان در معنای موسع مدعی حوزه معین و مستقل و کاملا تعریف شده ای از مطالعه است که همانگونه که در دیدگاه امیل بنونیسته دیده می شود شامل اجزا و عناصر نحوی و دستور زبانی می شود نظیر ضمایر شخصی، اشارات، شاخثص های زمانی، شاخص های مکانی. در صورتی که به اعتقاد نوریس از همین زاویه می توان به تفاوت بین دیدگاه ساختار گرایی سوسوری و بنونیست پی برد. زیرا در زبان شناسی سوسوری زبان به منزله شبکه ی فرافردی، کم گویی و ایجاز نشانه هایی است که از کنش کلامی مطلوب افراد قابل دریافت هستند. در حالیکه بنونیسته به تجزیه و تحلیل مواضع مختلف سوژه و موضوع مورد بحث (وجود لفظی) می پردازد که قلمرو اصلی گفتمان ، سخن، گفتار(Parole) یا در واقع همان بعد اجتماعی – ارتباطی زبان را می سازد.(مک دانل، ۱۳۸۰، ص ۲۳)
مک دانل، دایان.(۱۳۸۰). مقدمه ای بر نظریه های گفتمان. ترجمه حسین علی نوذری. نشر فرهنگ گفتمان. ص ۲۳
عضدانلوف حمید(۱۳۷۵) درآمدی بر گفتمان ” یا گفتمانی درباره “گفتمان اطلاعات سیاسی و اقتصادی شماره ۱۰۳ و ۱۰۴