در فرهنگ سیاسی «به موجودیت سیاسی محدود یا مستقل و یا گروهی اجتماعی در یک سرزمین معین با زبان و فرهنگ همسان و احساس همبستگی مشترک» قبیله گویند. (آقا بخشی و افشاری راد،۱۳۸۳: ۶۹۲)
قبیله به عنوان بزرگترین قلمرو سیاسی و ساختار مسلط بر جامعه جاهلی قبل از اسلام در شبه جزیره عربستان به شمار می۔ رفت. در این سرزمین که قشربندی اجتماعی مبتنی بر قبيله بود، قبيله معیار هویت و ضدیت قلمداد می شد. اعضاء قبیله یک اصل واحد داشتند. یا از لحاظ ذاتی به پدری واحد ختم می شدند و یا اینکه به صورت عرضی عضویت در قبیله را از طریق راههایی می پذیرفتند از جمله ازدواج، نقل تسب از قبیله ای به قبیله دیگر، ولاء یا پناهنده شدن به یک قبیله و همچنین حلف یا اتحاد با سائر قبائل. (فروخ، ۱۹۸۴: ۱۴۹- ۱۵۰)
هر قبیله در عصر جاهلی از سه گروه تشکیل می یافت: اعضای اصلی (پیوند خونی و نسبی)، بندگان، موالیان بردگان آزاد شده) وخلعاء (مطرودين بسائر قبایل) .( سالم، ۱۳۸۳: ۳۳۶ – ۳۳۷)
هر قبیله در عصر جاهلی از سه گروه تشکیل می یافت: اعضای اصلی (پیوند خونی و نسبی)، بندگان، موالیان (بردگان آزاد شده) وخلعاء (مطرودين سائر قبايل) .(سالم، ۱۳۸۳: ۳۳۶ – ۳۳۷)
نظام قبیله به عنوان مهم ترین رکن زندگی اجتماعی عصر جاهلیت، در بسیاری از نقاط شبه جزیره حکم فرما بود. این نظام تاحدی مستقل بود و حاکمان آن از تاج و تخت برخوردار نبودند.(حسن ابراهیم، ۱۳۶۸: ۲۱) این نظام بر شیوخیت و ریش سفیدی مبتنی بوده و معرف و نماینده هر قبیله، شیخ آن قبیله بود که ریاست و پیشوایی را عهده دار بوده و به القاب دیگری چون رئیس، امیر و سید نیز شناخته می شد. (الجمیلی، ۱۹۷۲: ۴۹) چنین فردی برای تصدی ریاست، لازم بود تا از یکسری شروط برخوردار بوده و همچنین وظائف مهمی بر عهده اش بود که از جمله مهمترین آنها عبارتنداز: شرف خانوادگی، شجاعت، سالمندی، بخشندگی، حمایت از اعضای قبیله، نوری، ۱۳۵۷: ۶۴۷) رعایت مساوات و بی طرفی، (حتی ۱۳۶۶: ۱۵) برخورداری از وظایف و مسئولیت های خاص در هنگام جنگ از جمله کمک به ضعفاء، پناه دادن به غریبان، بستن پیمان نامه ها، (الجمیلی، ۱۹۷۲: ۵۰) مشورت با شورای قبیله در قضایای مربوط به امور قضایی، جنگی و سایر امور تاثیر گذار در حیات اجتماعی قبیله (حتی، ۱۳۶۶: ۱۵) و در نهایت نقش تعیین کننده در گرایش عقیدتی کل افراد قبیله آئینه وند، ۱۳۶۲: ۲۳۳)
مهم ترین اصولی که بر فرهنگ حاکم بر جاهلیت مبتنی بر قبیله حاکم بود عبارتند از: پذیرش همگانی نظام قبیله، (آیینه وند، ۱۳۶۲ : ۴۷) عصبیت و پیوند عشیره ای به جای طرفداری از حق و عدالت، (شریفی، بی تا: ۱۷) افتخار به حسب، نسب، قوم و قبیله. (ابن خلدون، ۱۳۶۶، ۱: ۲۲۵)
۲.۱.۲ عقیده در عصر جاهلیت:
در عصر جاهلیت، عقیده و دین واحدی در سرزمین شبه جزیره عربستان وجود نداشته است؛ بلکه تعدد عقائد و ادیان از ویژگی این عصر می باشد. این وضعیت باعث پراکندگی و واگرایی جامعه آن روز عربستان بود که در نهایت به نفع ترویج و گسترش اسلام انجامید؛ بدان خاطر که جامعه از اتحاد عقیدتی برخوردار نبود تا عکس العمل واحد و قدرتمندی در مقابله با نهضت اصلاحی اسلام و باورهای اعتقادی آن از خود نشان دهد. ادیان پراکنده در عصر جاهلیت عبارتنداز:
-بت پرستی: دین رایج اعراب در این دوره بت پرستی بود که به صورت های گوناگون در بین آنان نفوذ داشت.| کعبه که در حقیقت بت خانه خدایان اعراب جاهلی بود، هر قبیله در آن جا بتی داشته و بالغ بر ۲۶۰ بت به اشکال مختلف در آن جا وجود داشت.(سبحانی، ۱، ۱۳۸۰: ۴۴) از میان بت های مکه، برخی از بتها مانند «لات»، «منات»، «عزی» و «هبل»| معروف تر از سایرین بوده و افراد و قبایل بیشتری آنها را پرستش می کردند.
– آئین حنیف: بر اساس آیات قرآن کریم، حضرت ابراهیم (ع)، پیرو آیین یکتاپرستی موسوم به حنیف بود. «ما كان إبراهيم يهوديا و لانصرانيأو لكن كان حنيفا مسلما وما كان من المشركين» (آل عمران: ۶۷)
دین حنیف برای مدتی طولانی در شمال عربستان رواج داشت و با وجود پیدایش بت پرستی، معتقدان به این دین کم و بیش یافت می شدند. آنها با اعتقاد به خدای یکتا و روز رستاخیز، مردم را از کارهای زشت باز داشته و آنها را به توحید، ترک بت۔
دین حنیف برای مدتی طولانی در شمال عربستان رواج داشت و با وجود پیدایش بت پرستی، معتقدان به این دین کم و بیش یافت می شدند. آنها با اعتقاد به خدای یکتا و روز رستاخیز، مردم را از کارهای زشت باز داشته و آنها را به توحید، ترک بت۔ پرستی و کنار گذاشتن عادات جاهلیت دعوت کرده و عقیده داشتند که خدای یگانه ای هست که در روز حساب، مردم را پاداش می دهد.(حسن ابراهیم، ۱۳۶۸: ۶۵)
–یهودیت: به دنبال شورش یهودیان در قرن اول میلادی علیه امپراتوری روم، تعداد زیادی از آنان به سرزمین عربستان پناهنده شده و در مناطقی مثل يثرب، خیبر و تیما به کار زراعت می پرداختند.(فروخ، ۱۹۸۴: ۴۸) –مسیحیت: علت انتشار مسیحیت در جزيره العرب، به تأثیر اقدامات چهار مرکز مسیحی مستقر در مجاورت سرزمین های عرب باز می گردد که عبارتند از: سوریه در شمال غربی، عراق در شمال شرقی، حبشه در غرب دریای احمر و یمن در جنوب. (سالم، ۱۳۸۳: ۳۸۶) نجران مرکز عمده آنان در شبه جزیره عربستان به شمار می رفت. تعداد زیادی از عرب ها از جمله بنی حنیفه در يمامه، غسانی ها در شمال غربی، لخمی ها در شمال شرقي و عده ای از بنی طی در تیما، به این دین گرویده بودند. (فیاض، ۱۳۸۵: ۵۲) همچنین گروهی از قریش از جمله طایفه «بنی اسد» نیز مسیحی بودند. (منتظر القائم، ۱۳۸۵: ۵۷)
– ستاره پرستان: در عصر جاهلیت، گروهی از مردم منطقه جزيره العرب از جمله قبیله خزاعه و حمیر، اجرام آسمانی مانند خورشید، ماه و برخی از ستارگان را پرستش می کردند و نیروهای آنها را در مقدرات و سرنوشت جهان و افراد دخیل می دانستند. (طباطبایی، ۱۳۶۲،۱۰ : ۴۹)
– پرستش جنیان و فرشتگان: گروهی از مردم شبه جزیره نیز جن و فرشتگان را پرستش می کردند. قرآن ضمن اشاره به این امر، پرستش جن و فرشتگان را مورد نکوهش قرار داده است. (انعام: ۱۰۰)
– صابئین: ریشه این کلمه از «صبا» به معنای خود شستن و خود را در آب فرو بردن و غسل تعمید دادن است. این افراد پیروان «یحیای معمدان» هستند که در ساحل رود اردن زندگی می کردند. یحیی یارانش را در آب غسل می داد تا چرک های ظاهری و پلیدی باطنی خود را بشویند. (منتظر القائم، ۱۳۸۵: ۵۹) مركز صائبین در «حران» بوده و آیین آنان تا روم، یونان، و دیگر نقاط جهان نفوذ کرده بود.(طباطبایی، ۱۳۶۲، ۱۰: ۲۷۹)
– آئین زرتشت: کیش زرتشتی و مانوی نیز در برخی از نواحی از جمله در حجاز و مناطق نزدیک به ایران رونق داشت.(یعقوبی، ۱۳۶۶، ۱: ۲۲۶)
غنیمت در عصر جاهلیت:
راغب اصفهانی می نویسد: «نم و غنم، به معنای دست یابی و رسیدن به چیزی است، در هر چیزی که انسان به آن دست پیدا کند، خواه از طریق جنگ یا غیر جنگ باشد. راغب اصفهانی، ۱۴۰۶، ماده غنم) همچنین از نگاه «زحیلی»، غنیمت به اموالی گفته می شود که پس از پیروزی در جنگ از دشمن به دست می آید.(زحیلی، ۱۹۸۱، ۶: ۴۵۵)
روح نظام قبیلگی بدوی در دوران جاهلیت، نزاع و جنگ بر سر ماندن بود. آنان بر سر کوچک ترین مسائلی جنگ های بزرگی به راه می انداختند که سال ها به طول می انجامید. در دست درازی به اموال مردم و غارت، حد و مرزی نمی شناخته و جز زبان شمشیر زبان دیگری نمی دانستند. ابن خلدون، بی تا: ۱۴۹) بر این مبنا در جامعه بدوی عصر جاهلیت، غنیمت جنگی دارای ارزش و اهمیت زیادی بود و مرسوم بود که در جنگ ها، نفوس و اموال قوم مغلوب تحت اختیار قوم غالب در آمده و به عنوان غنیمت جنگی به غالبان تعلق می یافت.
برخی غنیمت را «دستیابی به چیزی بدون تحمل رنج و زحمت»، عسکری، ۱۳۴۵، ۲: ۱۵۹) می دانند که مساوی تعریف رانت می باشد. بر این مبنا یکی از منابع درآمد و ثروت اعراب در زمان جاهلیت، حج خانه خدا بود. از آن جا که در عصر جاهلی، زیارت حج» مظهر دیانت اعراب شمرده می شد و در عین حال اجتماع مردم، دیدار و شناخت یکدیگر نیز بود، لذا یکی از راههای کسب ثروت و تجارت محسوب می شد، (سالم، ۱۳۸۳: ۲۶۴) بدون اینکه اعراب رنج و زحمتی در کسب آن داشته باشند. به علاوه اینکه در دوره بت پرستی، بت های مکه یک منبع اقتصادی برای قریش بوده و این شهر مرکز دینی و شهری تجاری محسوب می شد و ضربه به بت ها، ضربه مستقیم به کاروان های تجاری قریش محسوب شده و مقابله با بت ها در کعبه می توانست مرگ تدریجی قریش را در پی داشته باشد. در حقیقت، تجارت در مکه و داد و ستد با قبائل عرب، بسته به سفر اعراب به مکه با هدف حج و زیارت خدایگانی بود که بت های آن ها در این شهر قرار داشت. (جابری، ۱۳۸۴: ۱۶۷)
منبع:
ظاهری، سید مهدی. ساختار قدرت در عربستان؛ از گذشته تا حال. کنفرانس بین المللی شرق شناسی، تاریخ و ادبیات پارسی.