یادگیری خود محور[۱] خود یک پیش شرط آمادگی روانی می باشد. ایجاد آمادگی روانی در خود برای وقوع یک فرصت در آینده و گسترش افق های زندگی، می تواند مساله ای بغرنج باشد و پیش از هر چیز مساله ی اختیار به وجود می آید. وسع و وظیفه و تکلیف هم به میان می آید و نزاعی در ذهن انسان شکل می گیرد. همه این واژهای سنگین: وسع و وظیفه و تکلیف مثل خار و نیش به روح و روان فرد در اجتماع (community) ضربه می زنند. این واژه های سنگین وقتی در وهله اول با توجه به شرایط اولیه فرد برای پذیرش یک موضوع و موقعیت، کار را بدتر می کنند اگر صاحبین اختیار و اقتدار در بالاسری با این جماعت که طوفان “موقعیت[۲] داده” آنها را ببرد. صمیمت هم به تنهایی در این جا به کار بیاید. یادگیری آن هم از جنس تلخش اهمیت ویژه ای دارد. همراهی کسی باید لا اقل به او توضیح داد در فرایند کار اهمیت دارد. قبل از آمادگی روانی فرد، باید خود ما اگر نقشی از جنس اقتدار در زندگی وی داشته باشیم به یک بصیرت برسیم. خود ما وضعیت روحی و ذهنی ما که قرار است نکته ی مهمی را با فرد در میان بگذاریم، اهمیت ویژه داریم. بهتر است از یک موقعیت عقب نشینی، هم برای خودمان و هم برای فردی که به تسلی اولیه نیاز دارد، یادگیری خودمحور را انجام دهیم. بهتر بگویم آیا خودمان آماده هستیم؟ آیا خودمان یادگیری خود محور داریم. آیا پرس و جو در محیطمان انجام می دهیم؟ یک تسلی با کلمات اشتباه می تواند دردسر ساز هم شود.
اصلا یادگیری خود محور، یک پیش شرط برای یادگیری در طول زندگی می باشد می تواند در محیط های یادگیری خاصی جاری شود. یادگیرندگان خود محور نیاز به هویت شخصی[۳] و انگیزش دارند. آنها ارزش کار خود را پایین می پندارند اگر کار آنها از سوی بعضی صاحب اقتدار های بیرونی[۴]، مورد اعتنا و اعتبار واقع نشود و بنابراین تسهیل کننده باید به پشتیبانی و بازتضمین[۵] آنها برای نتایج بهتر بپردازد.(جیاولی و همکاران، ۲۰۱۱)
منبع:
Sudesh Gyawali, Akhilesh C Jauhari, P Ravi Shankar, Archana Saha, Meraj Ahmad (2011) Readiness for self directed learning among first semester students of a medical school in Nepal .Journal of Clinical and Diagnostic Research ·January 2011