پهنای صفحه کاغذ می تواند پر از کلماتی شود که برای هر کس ایده ای خاص را به دنبال داشته باشد. خواندن متن وقتی برای ما می تواند مفید باشد که شناخت ما از تاریخچه موضوع همراه با نوعی نگرش به آینده آن حوزه همراه باشد. به این طریق می توان بسیاری از اوقات آینده و گذشته را به راحتی به هم دیگر گره زد و روی بسیاری ایده هایی که هنوز مطرح نشده اند فکر کرد. پرورش یک ایده در یک متن، نیازمند مقدماتی است که برای نویسنده ایده همواره مخاطراتی را به همراه دارد. مخاطراتی در مورد این که مسئولیت وی در قبال ایده ای که باید گاهی اوقات در یک متن کوتاه مطرح شود، چیست؟ همیشه می توان روی این حساب کرد که قاموس تاریخ به خود آدم جواب دهد و خیلی از نکات را به موقع برای خودت مطرح کنی و بدانی که درست هم مطرح شده اند.
تاریخچه یک موضوع همواره بر همه روشن نیست. این درست که ممکن است با مطالعه گسترده منابع حول یک موضوع بتوان ایده ها را ردیابی و ریشه یابی کرد ولی با این حال نمی توان از این موضوع غافل شد که بررسی صحیح یک ایده نیازمند هم افق شدن با نویسنده آن می باشد. دیدن یک دیگر روی تپه ای که به متن مشرف است! یا یک چیزی که به همین سختی باشد، اساس کار تاویل را تشکیل می دهد. در تاویل انسان خود را در حرف هایی می یابد که پیش از این گفته اند، با این حال تکلیف حرف های نیامده ی آینده و ایده های در خور که هنوز بحث نشده اند چه می شود؟