Is sinking down in its tranquility;
The gentleness of heaven broods o’er the Sea;
Listen! the mighty Being is awake,
And doth with his eternal motion make
A sound like thunder—everlastingly.
Dear child! dear Girl! that walkest with me here,
If thou appear untouched by solemn thought,
Thy nature is not therefore less divine:
Thou liest in Abraham’s bosom all the year;
And worshipp’st at the Temple’s inner shrine,
God being with thee when we know it not
شعری از ویلیام وردزورث: عصرگاهی دلکش است، ساکت و رها
***
عصرگاهی دلکش است، ساکت و رها
زمان مقدس، ساکت است همچون یک راهبه
بی صدا با ستایش؛ خورشید پهناور
غرق می شود در آسایش خود
مهربانی عرش پر و بال بر دریا می گستراند
گوش بده! هستی اعظم، بیدار است
و با حرکت ابدی خود
صدایی همچون آذرخش را می سازد- همواره
کودک عزیز! دختر عزیز، که با من اینجا قدم می زنی،
اگر تو به نظر می رسی که با اندیشه موقر تماسی نداشتی
بنابراین طبیعت تو کمتر بهشتی نخواهد بود
در جوار ابراهیم همه سال را می آرامی
و می پرستی در زیارتگاه درون معبد
خدا با تو است، وقتی ما این را نمی دانیم
ترجمه مهزیار کاظمی موحد