طرفه بن العبد: حقوق را ادا کنید

شعری از طرفه بن العبد

ادوا الحقوق

حقوق را ادا کنید

***

ما تَنظُرونَ بِحَقَّ وَردَهَ فیکُم

صَغُر البنونَ، و رَهطُ وردهَ غُیّب

چگونه می نگرید در باب وَردَه{مادر شاعر}، در بین خود

پسرانش کوچک بودند و قوم ورده هم ناپدیده شدند

{دایی های شاعر در حق مادر او ظلم کرده اند بعد از وفات شوهر و پدرش، سهم او را از ارث نداده اند(اناصرالدین، ۱۹۸۷، ص۱۲) طرفه، رد خون را مثال می زند برای آنها که قطره قطره بزرگتر می شود، تا آن ها را به هیجان بیاورد چرا که چیز کوچک، به تدریج بزرگی خود را نشان می دهد و آنها را این گونه وعده می دهد(الشنتمری، ۱۹۰۰، ص ۱۰۴)}

 

قد یَبعَثُ الامر العظیمَ صغیرُهُ

حتی تَظَلّ له الدّماهُ تَصَبّبُ

امری بزرگ، در حق او کوچک برشمرده شده است

آنقدر که سایه افکند بر وی، خونی که جاری شد

 

والظُّلمُ فَرّق بَینَ حَیّی وَائِلٍ

بَکرُ تُساقیها المَنایا تَغلبُ

و ظلم فرق گذاشت برای زنده ای(مادرش)، {قبیله} بکر بن وائل

سیراب می کند از مرگ و اجل، {قبیله} تغلب را

{اشاره به جنگ بسوس دارد که بین دو قبیله بکر و تغلب درگرفته است، بکر و تغلب دو قبیله اند و نیای آنها وائل است، پس جنگ هایی بین آنها در گرفته است، از این جهت نبردهای میان آنها را مثال می اورد. طرفه خود از بکر بن وائل است}

 

قد یُورِدُ الظُلمُ المُبیَّن اجناً

مِلحاً؛ یُخالَطُ بالذُّعافِ، و یُقشَبُ

ظلم شاهدی با طعمی دگرگون شونده آورده

نمکی را، می آمیزد با زهر کشنده و باز در هم می آمیزد

{اشاره دارد که ظلمی آشکار، پدید آمده است همچنین می گوید نمک(الملح) و نمی گوید شور(المالح) و ظالم بدی او را می خواهد (الشنتمری، ۱۹۰۰، ص ۱۰۴)}

 

 و قِراف من لا یستفیق، دعاره

یعدی کما یعدی الصحیح الاجرب

لباس بر آن چه سزاوار نیست، افافه نمی کند، از بدکاره گی

درست مانند آنکه {بیماری} گال گرفته

 

و الاِثمُ داءُ، لیسَ یُرجی بُروهُ

والبرُّ بُرءُ لیسَ فیه مَعطَبُ

و گناه، نگون بختیِ بیماری است، خرسندی بی گناهی در آن نیست

و بی گناهی را، خرابی هلاکت در آن نیست

 

و الصّدقُ یالَفُهُ الکریمُ المُرتَجیَ

و الکَذبُ یالَفُهُ الدَّنیِ، الاخیب

و راستی، مایه الفت بخشنده ی امیدوار است

و ناراستی، مایه الفت فرومایه ی ناامید است

 

 و لقد بدا لی انه سیغولنی

ما غال عادا و القرون، فاشعبوا

و بر من ظاهر شده است و بر من سخت گذشت

مانند آنچه بر عاد و قرون گذشته سخت گذشت، پس بمیرید

 

اَدُّو الحقوق تَفِر لکم اَعراضُکُم

انِّ الکریمَ اذا یُحَربُ یَغضَبُ

حقوقی را که بر شما است، ادا کنید، نشانه ها از بین رفته است

همانا شخص کریم، اگر ثروتش از او سلب شود، خشمگین می شود

ترجمه مهزیار کاظمی موحد

منابع:

طرفه بن العبد. (۱۹۸۷) دیوان. شرحه و قدم له مهدی محمد ناصرالدین. دار الکتاب العلمیه. ص ۱۲

طرفه بن العبد البکری(۱۹۰۰) شرح یوسف الاعلم الشنتمری. مطبع برطرند.صص ۱۰۳-۱۰۵

 

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *