یک خرد مایه روش تحقیق ترکیبی می تواند به این اشاره داشته باشد که محققین از منابع در دسترس[۱] سایر محققین استفاده می کنند. در واقع، این محدودیت منابع در دسترس است که به ما دیکته می کند که چه سوالات تحقیقی داشته باشیم و آنها را چگونه چهارچوب بندی کنیم ، بنابراین یک محقق که در سنت تحقیق ترکیبی کار می کند، تلاش می کند تا هم رفتار واقعی را مشاهده کند و هم منابع در دسترس را مد نظر قرار دهد. یعنی از هر دو بهره مند شود. او باید از گزارش های مربوط به رفتار که در پرسشنامه پیمایش به دست می آید راضی باشد و آن را در کنار بخش کیفی و سایر منابع در دسترس بگذارد. معیار برای این که از چه نوع روشی استفاده شود به توانایی و قوت یک تیم تحقیق در پروژه ترکیبی ربط دارد و نیز بستگی به فرهنگ تحقیقی دارد که آنها دارند. (برانن، ۱۹۹۲)
گرین(۲۰۰۷) اعتقاد دارد که رویکرد ترکیبی برای محققین این فرصت را فراهم می کند تا از ضعف های روشی فاصله بگیرند و نقاط قوت روش ها را برگیرند. و از سو گیریهای اجتناب ناپذیر روشی بر حذر باشند.
کرسول و پلانوکلارک(۲۰۱۱)، اعتقاد دارند که در واقع رویکرد ترکیبی، درجه بالاتری از فهم را فرموله می کند، منظور درجه ای از فهم است که بیشتر از وقتی است که یک رویکرد منفرد برای مطالعات خاص استفاده می شود. افزون بر این، این دو پژوهشگر، مجموعه ای از ویژگی های اصلی را که عناصر کلیدی را در روش تحقیق ترکیبی روشن می کنند، بیان می دارند. آنها اشاره می کنند که محققین هر دو داده کمی و کیفی را به طور متناوب/ متوالی و به روشی قدرتمند گرد آوری می کنند به گونه ای که دو نوع از داده را یکپارچه می سازد. روشی که این داده ها با هم ترکیب می شوند به ماهیت پژوهش و چشم انداز فلسفی شخصی بستگی دارد که ان را هدایت می کند. از محققین همواره خواسته می شود تا تحقیق خود را در یک پارادایم مستقر سازند، آنها در این زمینه، گهگاه دچار دشواری هایی هستند.
مورگان (۲۰۰۷) پارادایم را به عنوان ” یک مجموعه از عقاید و پراکتیس ها که زمینه ای را هدایت می کند،” بر می شمارد. از دیدگاه او، پارادایم می تواند برای خلاصه سازی عقاید محققین مورد استفاده قرار گیرد.
البته، جهان بینی، لنز های نظری و پارادایم همه اصطلاحاتی هستند که در ادبیات در کنار هم استفاده می شوند. پارادایم ها، هر کدام یک جهان بینی هستند که توسط عناصر مختلف مشتمل بر معرفت شناسی(یعنی این که چگونه ما می توانیم آنچه را که می دانیم بدانیم) متمایز می شوند. در پارادایم ها، انتولوژی(ماهیت واقعیت)، اصول اخلاقی(ارزش) و روش شناسی(فرایند تحقیق) از هم تمایز می یابند.(هانسون و همکاران ۲۰۰۵).
به عبارت دیگر، تمایزهای پارادایمی بر آن چه ما می دانیم تاثیر می گذارد، تفسیر ما از واقعیت و ارزش های ما و روش شناسی در تحقیق همگی تحت تاثیر پارادایم قرار می گیرند. پارادایم بر سوالاتی که محققین مطرح می کنند، تاثیر می گذارد. و روش هایی را که آنها استفاده می کنند تا به آنها پاسخ پراگماتیستی بدهند، در اصل، پاردایمی است که زیر بنای روش تحقیق ترکیبی را تشکیل می دهد.(کرسول، ۲۰۱۰، تدلی و تشکری ۲۰۰۹)
گرچه بعضی این انتقاد را وارد می کنند که اصطلاحات کیفی و کمی اشاره به نوع داده دارند و نه ابعاد معرفت شناختی فلسفی، انتولوژی و فرضیات طراحی و بنابراین استفاده از روش تحقیق ترکیبی به عنوان یک پارادایم باید کنار گذاشته شود. (هانسون و همکاران ۲۰۰۵).
Bryman A. (n.d.). “Triangulation”. http://www.referenceworld.
com/sage/socialscience/triangulation.pdf
Hanson, WE, Creswell, J, Plano Clark, V, Creswell, D (2005) “Mixed method design in counselling psychology.” J Couns Psychol, 52:pp 224–۲۳۵
Teddlie Charles, Tashakkori Abbas (2007).”Foundations of Mixed Methods Research”. Sage.
[۱] resources
available