اخلاق در مدیریت اسراتژیک
اخلاق(ethics) بازار یا کسب و کار را مجموعه ای معیارها(criteria)، سنت ها(traditions) و قواعدی دانسته اند که هدایت کسب و کار را بر عهده دارد. به نظر می رسد که مدیریت استراتژیک موثر، به ملاحظه کردن اخلاق ربط دارد. از طرفی بعضی هم معتقدند که ایده آل های اخلاقی، می توانند محدودیت هایی(limitations) را برای فعالیت کسب و کار ایجاد کند. استراتژی شرکت، اهداف و مقاصد(aim?) خود و فرایند هایش را در قالب سیاست های اصلی و برنامه ها، در چهارچوب اخلاق کسب و کار، تعریف می کند. این جاست که یک پرسش به وجود می آید: گستره اخلاق کسب و کار در شرکتها چیست؟ مدت ها بود که مطالعه رابطه استراتژی و مسئولیت اجتماعی شرکت و اخلاق در سازمان، صرفا به شکل بررسی ابعاد و تاثیرات اقتصادی(economical) این دو مقوله بر عملکرد سازمان و نیز تاثیر کلی آنها بر سازمان انسانی باقی مانده بود(to be left) و در کل، فقط جنبه(aspect?) مدیریتی این دو مقوله مد نظر بود. اما اخیرا دیده می شود که بحث فلسفه هم بدان وارد می شود.(الم و همکاران ۲۰۱۰) به نظر می رسد که گستره اخلاق در شرکت ها تا آن جا پیش می رود که بتواند امنیت را برای شرکت چه از لحاظ شهرت(fame) و نیکنامی نزد مشتریان(customer) و شهروندان(citizen) و چه از لحاظ نظارت دولت(government) به وجود آورد.
همچنین باید مسائل مهم اخلاقی استراتژیک، در رابطه با ذی نفعان مورد بحث قرار گیرد. اینکه چگونه منافع ذی نفعان به توازن می رسد، مهم است و بخشی از آن هم، به ساختار قانونی سازمان های کسب و کار ربط دارد، بنابراین به یک میزان، باید مسائل اخلاقی را در مدیریت استراتژیک به این صورت بررسی نمود که اول فهمید که چه چیز وضع داده[۱] است که البته کافی هم نیست. این مساله می تواند در تعیین اهداف، بینش و مقاصد بررسی شود. رهبری و تعهد مدیریت ارشد هم مقوله دیگری است که می تواند مورد بررسی قرار گیرد. پیاده سازی تغییر، تغییر در مالکیت شرکت ، عملیات استراتژیک در سطح جهانی رخ دهد. اخلاق در پیاده سازی تغییر بسیار موثر است.(کمپبل، کیتسون، ۱۹۹۶،ص ۱۶۴) ملاحظه گردید که رهبری و تعهد مدیریت ارشد، به عنوان یک عامل الزام آور در پیاده سازی مسئولیت اجتماعی شرکت محسوب می شود.
یکی از ابعاد محوری حوزه مدیریت
استراتژیک، تصمیم گیری استراتژیک است. حال باید به این موضوع پرداخت که جایگاه
تصمیم گیری اخلاق در زمینه مدیریت استراتژیک کجاست؟امروزه، تصمیم گیری اخلاقی ،
باید به عنوان شرطی ضروری، اما ناکافی برای دستیابی مزیت رقابتی در نظر آورده
شود. رهبران استراتژیک دعوت می شوند تا
فرایند هایی را توسعه دهند که تضمین می کند
تنوع دانش قابل اعتماد در فرایند تصمیم گیری وجود داشته باشد. انجام این کار باعث می شود تا قابلیت های شرکت
افزایش یابد تا فرصت های در حال ظهور را بشناسد و به طرز موثری به آنها واکنش دهد.
با توسعه این قابلیت، رهبران استراتژی می توانند مشارکت خود را با گرایش دادن شرکت
های خود را به سمت تصمیم گیری های استراتژیک با روال اخلاق مدار، آن هم در سطح
بالا (چه اقتصادی و چه اخلاقی) انجام دهند. اخلاقیات، از تمام ذی نفعان یک شرکت که
شامل کارکنان سهامداران، مشتریان ،عرضه کنندگان، تامین کنندگان و جامعه می شود، مراقبت می کنند. به عنوان
نمونه، خریداران محصولات یا خدمات، به رعایت اخلاقیات کسب و کار در هنگام تصمیم
گیری برای خرید توجه می کنند. بنابراین اخلاق کسب و کار نه تنها یک عامل نگه دارنده ی سازمان، بلکه یک عنصر
رقابتی برای بقا در فضای کسب و کار
محسوب می شود. (وایدانان، ۲۰۱۶)
[۱] ‘given