طعم تلخ اردیبهشت ۸, ۱۴۰۳اردیبهشت ۸, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی طعم تلخ نبودنت، بیشتر از طعم تلخ نداشتن لحظه های بیشتر نیست عمر است دیگر رد می شود گاهی زیادی خود را می ادامه مطلب
گوارا اردیبهشت ۷, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی بوی کهنگی از میز به دماغت می زد. می دانستی که این جا هم کار پیش نمی رفت، نمی دانستی چقدر زمان از ادامه مطلب
دیرینه ولی ناآشنا اردیبهشت ۴, ۱۴۰۳اردیبهشت ۴, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی بی دغدغه بی خیال می روند عابران هر روز عابران دیرینه ولی نا آشنا نگاه آشفته شان به خیابان تو را فرا می ادامه مطلب
به سوی نیمه شب اردیبهشت ۳, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی بی ما می رود. بی ما می نویسد. دل شکستگی چیزی نیست که بتواند زمان جلوی آن بایستد و کاش چنین کسی را ادامه مطلب
جبران؟! فروردین ۳۱, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی هر جا باشی. هر مکان دور و نزدیک، آگاهی به این نکته می تواند التیام بخش باشد که فشار را باید تحمل کرد. ادامه مطلب