منصور شعر نیکو می گفت و در مناسبت هایی که پیش می آمد اشعاری می سرود. در فخر می گوید:
رمیت بنفسی هول کل عظیمه
و خطارت و الحر کریم یخاطر
و ما صاحبی الا جنان مشیع
و اسمر خطی و ابیض باتر
و اتی لزجاء الجیوش الی الوغی
سود تلاقیها اسود خوادر
فسدت بنفسی اهل کل سیاده
و فاخرت حتی لم اجد من افاخر
و ما شدت بنیانا و لکن زیاده
علی ما بنی عدبالملیک و عامر
عنان، عبدالله. محمد. تاریخ حکومت اسلامی در اندلس. ترجمه عبدالمحمد آیتی. جلد اول نشر کیهان. ص ۵۷۷