عرب پیش از اسلام

آگاهی ما از عرب باده نشین در عربستان پیش از اسلام عمده از دو منبع ناشی می شود: ۱- مقدار معینی از اشعار پیش از اسلام باقی مانده است.

۲- تفسیرهایی از این اشعار و ضرب المثل های عربی قدیم، توسط پژوهشگران مسلمان از قرن دوم اسلامی به بعد گردآوری شده که مشتمل بر مواردی از سنن متداول (عرب) در باب رویدادهای ادوار پیش از اسلام است. این موارد نیز توسط پژوهشگران دیگر در آثار ویژه ای جمع آوری شده است. اشعار پیش از اسلام، از نظر سند از سوی پژوهشگران معاصر، بویژه دی. اس. مارگلیوث و طه حسين رد شده است. اما تئوری های اینان از سوی اکثریت پژوهشگرانی که وفادارانه به انتشار کل اشعار پیش از اسلام اقدام کرده اند . در عین پذیرش برخی از مجعولات – مورد قبول واقع نشده است؛

به همین شکل، گزارش های تاریخی که زمانی از سوی پژوهشگران غربی بی ارزش تلقی می شد، امروزه از مبانی واقعی برخوردارند و شرایط زندگی جاهلیت را منعکس می سازند؛ هرچند که برای یک تاریخ مناسب، کافی نمی باشند. در موارد معین، این موارد سنتی با گزارش های قرآنی با استنتاج از این ها تأیید می شود و هر دوی این ها با کتیبه ها و سنگ نوشته های زیادی که توسط باستان شناسان در عربستان یافت شده است تکمیل و تأیید می گردد.

صحراگردان از سپیده دم تاریخ، از صحاری عربستان، بر اراضی واقع در محدوده تمدن های یکجانشین فشار وارد می کردند. در برخی از دوره ها، فشارها شدیدتر و نفوذ به اراضی مسکونی عمیق تر می شده است و گفته شده که صحراگردان، همانند موج در می رسیده اند. عبرانی ها، آرامی ها، اعراب و نبطی ها از زمان های پیش از میلاد به سوریه و عراق وارد شده اند،

صحرانوردان که در آغاز برای تاخت و تاز می آمدند، به تدریج در آنجا مستقر می شدند (مانند تنوخ در عراق، در حدود سال ۲۲۵م). روابطی نزدیک میان بدویان ساکن و آنهایی که هنوز در صحرا بودند، امر تجارت را تسهیل می کرد. تنها صحراگردان می توانستند کاروان های تجاری را برای عبور از صحرا هدایت کنند و فقط صحراگردان تنومند می توانستند عبور بی خطر چنین کاروان هایی را تضمین کنند. لذا در تاریخ امپراتوری بیزانس و ساسانی، صحراگردان در دو نقش يورشگر و تاجر ظاهر می شدند.

دو امپراتوری به طرق گوناگون می کوشیدند تا یورش های خصمانه و غارتگرانه صحرانوردان را از خود دفع کنند. مؤثرترین راه این بود که فرمانروایان نیمه بدوی را در مرزهای امپراتوری به خدمت گیرند

دو امپراتوری به طرق گوناگون می کوشیدند تا یورش های خصمانه و غارتگرانه صحرانوردان را از خود دفع کنند. مؤثرترین راه این بود که فرمانروایان نیمه بدوی را در مرزهای امپراتوری به خدمت گیرند تا گروههای یورشگری را که از قلب صحاری می آمدند از محدوده خود برانند. این نقش در عراق، توسط ملوک لخمی حیره از حدود سال ۳۰۰م تا پایان عمر این سلسله، در سال ۶۰۲م، ایفا می شد. در مرز بیزانس نیز، همین نقش را غسانیان ایفا می کردند، اما اینان بعدها دارای اهمیت شدند (در سال ۵۲۹م بود که یوستینین به شاهان غسانی عناوین شخصی اعطا کرد) و ظاهرا تنها یک اردوگاه برای پایتخت داشتند و در مقایسه با حيره فاقد شهر بودند. این سیستم دفاعی، اندکی قبل از حملات مسلمین تغییر یافت. یک ایرانی مقیم حيره، رهبر اعراب را، که ریاست بر لخمیها را به عهده داشت، کنترل می کرد، در حالی که بیزانس به غسانی ها کمک می کرد تا هجوم ایران را قطع کنند و اوضاع را به حال اول برگردانند.

با این که روشن است که صحرانوردان عربستان به طور گسترده ای درگیر تجارت بوده اند، اما جزئیات آن هنوز به طور دقیق بررسی نشده است. صحرانوردان نه تنها با امپراتوری های ایران و بیزانس، بلکه با پادشاهی حمیری در عربستان جنوبی (تا زمان سرنگونی آنها توسط جشیان در سال ۵۲۵م) نیز در ارتباط بوده اند

 در سنن متداول عرب، شکسته شدن سد مأرب عامل فروپاشی تمدن عربستان جنوبی دانسته شده است، اما از کشفیات باستان شناسی که بیان کننده تخریب سیستم آبیاری است پیدا است که این موارد، علائم و نشانه های زوال عربستان جنوبی هستند، به علت آن. در سنن متداول عرب، حرکت بسیاری از قبایل صحراگرد به سمت شمال (با ترک زندگی یکجانشینی) بیشتر در پیوند با شکسته شدن سد مأرب معرفی شده است.

منبع:

مونتگمری وات (۱۳۷۹) عربستان پیش از اسلام. ترجمه علی ناظمیان فرد. فصلنامه تاریخ اسلام. سال یکم شماره چهارم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *