مکان و همواره

“همواره مساله ای است که ذهن را آزار می دهد. همواره بودن هر چیز فرد را بر آن می دارد تا بسیاری از افق های قبلی خود را فراموش کند. همواره مکانی را باید در ذهن داشت و در آن آرام گرفت. انس با یک مکان می تواند فرد را به مرور به انجام اعمالی از جنس محبت در آن مکان عادت دهد. چیزی فراتر از عادت هست که در انس خود را نشان می دهد. حضور تکراری در یک مکان وقتی در ذهن برای فرد جلوه گر می شود که فرد ایده پیش رونده ذهن خود را بازسازی کند و با قرار گرفتن در یک مکان خاص، ذهنیت خاص خود را نسبت به امور پیدا کند. قرار گرفتن چیز ها در سر جای خود، توضیح دهنده بسیاری از چیز ها است. این که می توان با انس، نوعی گریز از مرکز را تجربه کرد. فرار از ایده های تکراری می توانند برای ما دشواری های خاص خود را داشته باشند. نشناختن زمان و مکان بیشتر مساله ای است که فقط به زمان ارجاع ندارد بلکه مساله مکان هم مهم تر از این است که تاکنون به آن شناخت پیدا کرده ایم. چه نوع تفکری می تواند ما را به انس به یک مکان فرا بخواند؟ چه چیزی می تواند باعث شود تا نوعی نیایش در یک مکان خاص شکل بگیرد بدون آن که آن مکان خاص جایی باشد که صرفا عبادتگاه باشد. این مساله بستگی به قدم های ما در راه طی کردن مسیر به آن مکان نیز داشته و باعث می شود تا چیزی جلوتر از ایده های قبلی خود را در یک مکان خاص بخواهیم اجرا کنیم و یا به نوعی محبت و پراکندن محبت شاغل باشیم تا بتوانیم خود را با انس با آن مکان بهتر بشناسیم. مکانی که صرفا نباید عبادتگاه باشد.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *