از ژوزف ادیسون
Joseph Addison
خداوندا! خادمان درگاهت چه خوشبختند!
***
خادمان درگاهت چه خوشبختند، آه خداوندا!
چه پشتيبان مطمئني دارند
خرد ابدي راهنمايشان
خرد ابدی، قدرت مطلق آنها
در قلمروهاي بيگانه و نیز سرزمين هاي دورافتاده ،
با محافظت تو، پشتيباني مي شوند
از ميان اقاليم سوزان، بی هیچ گزندی گذر مي كنند،
و در هواي متعفن روزگاران، چه خوش نفس مي كشند
وقتي طوفان هاي هولناك زندگی را تحمل مي كنند
بر فراز هر موج شكسته
مي دانند كه تو در برابر هر مشکلی
چون تیغ برانی
و از حفظشان ناتوان نيستي
آری، با حضور تو، طوفان خوابيده است، باد ها عقب نشسته اند
فرمانبردار و مطیع اراده ي تو اند
این درياست كه به فرمان تو مي غرد و یا
به دستور تو، خاموش می شود
از همه ي غم ها و ترس هايمان، آه خداوندا!
رحمت توست که ما را مي رهاند
آنگاه كه با اعتماد به عبادتت
دل هايمان به تو تكيه مي كند
در ميان خطر و بیم و مرگ
مهرباني تو را مي ستاييم
مهربانی تو را مي ستايي به خاطر رحمت هاي گذشته كه پيش از اين ارزاني داشتي
و عاجزانه براي آينده نیز به تو اميد داريم
زندگي ما که تو آن را حفظ مي كني
بايستي قرباني باشد
و مرگ ، وقتي سرنوشت باشد
بايد که روحمان را به تو پيوند دهد
ترجمه مهزیار کاظمی موحد
بیوگرافی
ژوزف اديسون ، شاعرو مقاله نويس پسر يك روحاني كليسا بود . وي در ميلستون[۱] واقع در ويلتشاير[۲] به دنيا آمد. تاريخ ولادت او را اول ماه مي سال ۱۶۷۲ ذكر كرده اند. تحصيلات خود را در آكسفورد به انجام رساند. ۱۵ ساله بود كه به دانشگاه وارد شد. از همان ونوجواني در شعر لاتين تبحر پيدا كرد.او ابتدا مي خواست عمر را در خدمت كليسا بگذارند، اما حوادث روزگار او را به عرصه ادبيات و سياست كشاند.در ۱۶۹۹ براي او از سوي دربار مقرري تعيين شد، كه برابر با ۳۳۰ پوند در سال بود. وي در همين سال رهسپار سفراروپايي شد.به فرانسه رفت و بر ادبيات فرانسوي مسلط شد. در ۱۷۰۲ از راه آلمان و سويس به انگلستان بازگشت. در ۱۷۰۳ نبرد بلنهايم[۳] رخ داد و انگستان در اين نبرد پيروز شد . دولت ، اديسون را برآن داشت تا براي بزرگداشت اين فتح شعري بسرايد. شعر اديسون موفق از آب در آمد و بدين ترنيب ستاره ي او در ادبيات انگستان طلوع نمود. از قبال همين شعرمنصب دولتي نيز دريافت كرد. شعر اديسون سياسي بود و به مذاق دربار خوش آمد.. در ۱۷۰۹ به ايرلند رفت تا در فرمانداري آنجا به خدمت پردازد در همين سال، دوست نزديك اديسون ، سر ريچار استيل[۴] ، نشريه تاتلر[۵] را تاسيس كرد. ، اديسون در اين مجله به چاپ مقالات متعدد و متنوعي پرداخت. تاتلر هفته اي سه بار انتشار مي يافت و بيشتر حاوي طنز هاي اجتماعي و نقد هاي آداب ورسوم عصر بود.و مفاد ان مشتمل بر سرگرمي و شعر و اخبار داخلي و خارجي بودو موضوعات متفرقه بود. اديسون هم چنين به نگارش و چاپ مقالاتي در مجله ي ويگ اگزمينر[۶] پرداخت . در اول ماه مارس ۱۷۷۱ ، مجله ي اسپكتيتور[۷] ، محبوبترين نشريات آن زمان ، انتشار يافت . اين مجله نيز هفته اي سه بار انتشار مي يافت ،اما انتشار ان در ۶ مارس ۱۷۱۲ قطع شد. اديسون شهرت خود را مرهون اين دوره است. او در اكثر شماره ها مي نوشت.بسياري از نقد هاي جانانه كه مورد قبول هم واقع شد در اين دوره توسط او نگارش گرديد.در ۱۷۱۶ اديسون با يك كنتس ازدواج كرد. سال بعد نيز به وزارت امور خارجه منصوب شد. نظر به اينكه اديسون در محافل مختلف گوشه گير كم حرف و گاهي ترسو در ابزار عقايد بود ، قبول اين پست توسط او تاحدي مايه ي شگفتي است. او در ۱۷۱۸ استعفا داد در اواخر عمر ، وضعي جسماني او مخاطره آميز شده بود او چند ماهي پس از بيماري در ۱۷ ژوئن ۱۷۱۹ در هلند هاوز كينگستون[۸] در گذشت . او هنگام مرگ ۴۸ سال داشت. او كارنيمه تمامي در حوزه ي دين مسيحيت به جا گذاشت. در مجموع در دو مجله ي تاتلر و اسپكتيتور، ۵۵۵ مقاله به چاپ رسيد كه ۲۱۴ مقاله نوشته ي اديسون بود و ۲۳۶ مقاله نگارش استيل. اديسون كمرو ، گوشه گير ، آرام ، دست دلباز و دانش آموخته در حاليكه استيل ، خونگرم ، مهربان ، اجتماعي و اغلب بي اعتنا به مسئوليت اديسون در نثر بلاغت را به كار مي بست و تاثير بسزايي در تحكيم نثر انگليسي در دوران خود داشت. اديسون در نثر صاحب سبك بود. در تاريخ ادبيات انگلستان نثر فخيم تر و قوي تر وجود دارد. اما به جرات مي توان گفت كه نثر او در دلنشيني بي همتاست. اديسون منظومه ي حماسي نبرد [۹]را در ۱۷۰۴ به چاپ رساند . از او اثر كلاسيكي با عنوان كاتو[۱۰] به جا مانده است كه تراژدي است و به شعر سپيد و در قالب قواعد بوالو سروده شده است . اديسون در مقالات خود خرد را درون مايه مي ساخت
[۱] Milston
[۲] Wiltshire
[۳] Blenheim
[۴] Sir Richard steele
[۵] tatler
[۶] Whig Examiner
[۷] Spectator
[۸] Holland House Kensington
[۹] Campaign
[۱۰]Cato
برگرفته از تاریخ ادبیات چهان از باکنر تراویک. ترجمه عربعلی رضایی. نشر فرزان روز.