در نوشته های(writtings) زیمل در حیطه(around?) جامعه شناسی ، در قیاس با کارهای دورکیم یا وبر، دغدغه آشکاری نسبت به نقش یا رسالت جامعه شناسی در جامعه به چشم نمی خورد. اینها همه زمانی چشم گیر تر می نماید که ببینیم در دوران پس از مرگ زیمل، تلاش هایی در کار بود تا نوشته های جامعه شناسی او را با ذیل عنوان جامعه شناسی “نظام مند” بگنجاند و سامان دهد، آن هم علی رغم مقاومت(resistance) و بیزاری آشکار( apparent؟) او نسبت به همه اشکال نظام یا سیستم در قلمرو فلسفی، که زیمل با آن احساس قرابت بیشتری می کند. در رابطه با او چنین گفته شده است که وی “بیشتر یک فلسفه باف است تا یک فیلسوف “.(فریزبی،۱۳۸۶،ص ۵۹)
با این حال خود او ، كار فيلسوف را به كار هنرمند تشبيه مي كند كه اگر به آثار خود او كه چگونه فلسفه و مسائل زيبا شناختي را به هم وصل كرده است توجه كنيم، از اين مشابهت تعجب اگر اثر هنري، پاره اي از كيهان مشاهده شده(observed) از چشم انداز » : نخواهيم كرد. او مي گويد شخصيتي خاص است، آن گاه فلسفه، كيهان مشاهده شده به مثابه كل از چشم انداز شخصيتي خاص است. فلسفه، مانند دورنما، وضعيت(situation) روان است.(ادیبی سده و رشیدی، ۱۳۸۹)
انديشمندان گوناگوني بر زيمل تأثير گذاشتند. غير از معلمانش، ساير شخصيت هاي تأثير گذار بر افكار زيمل عبارتند از: متفكران گوناگوني چون هوسرل، ماركس، وبر، هگل، كوئن،گوته، هراكليتوس و شوپنهاور. در آراي زيمل، بسياري از مضاميني كه فريدرش نيچه طرح كرده است نيز به چشم مي خورد. تأثير سبك نگارش گزين گويانه و نامتعارف نيچه و لذتي كه او از تناقض گويي مي برد و اين كه او وضعيت انسان را آميزه اي از شادي و اندوه مي دانست، در آثار زيمل به وضوح ديده مي شود. آراي هراكليتوس نيز، كه زيمل وي را بسيار مي ستود، تأثير بسياري بر صورت بندي نسبي گرايي وي داشت. ضمناً(meanwhile) مشابهت هايي كه بين دياليكتيك هگل و زيمل وجود دارد، بيش از آن است كه بتوان آن را امري صرفاً تصادفي دانست(ديليني،.۱۷۲ :۱۳۸۸)
نزدیکی عجیبی بین نظریات متاخری که همچنان در حوزه کلاسیک جامعه شناسی طبقه بندی می بشوند و کارهای زیمل وجود دارد. آنتونی گیدنز مثال شاخصی است از چنین قرابت هایی ، هر چند که او در بررسی کار جامعه شناسان کلاسیک تقریبا هیچ توجهی به کار زیمل می کند و کار او را فاقد ارزشی همسنگ کارهای دیگر بنیانگذاران جامعه شناسی به شمار می آورد. اما شباهت های زیادی بین کار او و انیشه های زیمل وجود دارد. نظریه ساختار بندی گیدنز که در واقع می توان ان را صورت بندی رابطه دیالکتیکی فرد و اجتماعی به شمار آورد. به وضوح در کار زیمل نوید داده شده است. از طرف دیگر، توجه زیمل به عنصر فضا، در جایی که به زعم خود گیدنز این مسئله همواره از نظریه های جامعه شناسی غایب بوده است مثال دیگری از این تشابه.
فراتر از این ها زبانی که گیدنز و زیمل هر دو برای توضیح دادن دنیای اجتماع و نظریه پردازی به کار می گیرند، اغلب متکی به تحلیل های گسسته اما بسیار دقیق و عمیق است که ظاهرا به زبان ساده بیان می شود. چنین جنبه های مشارکتی کار این دو اندیشمند را در یک خانواده قرار می دهد یا لااقل بسیار به هم نزدیک می کند.(افشار، ۱۳۸۶)
زیمل و فلسفه پول
فلسفه پول: پول برای زیمل به عنوان عنصراساسی تعامل و تجمیع مورد نظر بود. فلسفه پول نه تنها تبیینی از پیامدهای مثبت و منفی اقتصاد پولی است بلکه نظریه ای در باب بیگانگی فرهنگی است که به نظر می رسد نزدیک به ایده مارکس جوان باشد. در فصل آخر کتاب خود در این باره، زیمل تاکید می کند که پول به دلیل موجودیت عینی می تواند در برابر افراد بایستد. پول مقیاس هر چیزی می شود و ارزش هر چیزی می شود و ارزش هر چیزی از جمله مناسبات بین پدیده ها را تبیین می کند. در جهان شی واره شده، فرصت های خلاقیت برای افراد محدود می شوند. وی بین تولید سنتی(custom) با تولید انبوه(mass) تفاوت می گذارد، در حالی که هر تولید سنتی مصرف کننده رابطه ای شخصی با کالا برقرار می کند. در تولید انبوه کالا نسبت به مصرف کننده بیرونی و مستقل ظاهر می شود و نه تنها تقسیم کار، تولید سنتی ویران می کند بلکه هاله تقدس ذهنی محصول نیز از مهار می رود به این دلیل که مستقل از فرد تولید می شود.(کاظمی، ۱۳۸۷)
منابع:
اديبي سده ،مهدي. رشيدي، محمود. (۱۳۸۹). زيمل (پرسه زني خوشه چين). فصلنامه تخصصي علوم اجتماعي دانشگاه آزاد اسلامي- واحد شوشتر سال چهارم، شماره نهم، تابستان 1389، صص ۵۹-۷۱
افشار، بابک(۱۳۸۶) پرسه در فرهنگ (گئورگ زیمل و مطالعات فرهنگی) خردنامه همشهری خرداد ۱۳۸۶ شماره ۱۵
ديليني، تيم.( ۱۳۸۸ ). نظريه هاي كلاسيك جامعه شناسي، ترجم ة بهرنگ صديقي و وحيد طلوعي. تهران؛ نشر ني، چاپ دوم.
فریزبی ، دیوید.(۱۳۸۶). گئورگ زیمل. ترجمه جواد گنجی.
کاظمی، عباس(۱۳۸۷). بدون جامعه شناسی (جورج زیمل و مطالعات فرهنگی( خرد نامه همشهری مرداد و شهریور ۱۳۸۷ شماره ۲۸