شوپنهاور

می دانیم در فلسفه ی شوپنهاور، اراده حقیقت است و ذات مطلق و چیزهای جهان همه نمایش های او است به مراتب مختلف . پس به عبارت بهتر ، در فلسفه او اصل و حقیقت اراده و باقی ، همه نمایش و تصور است. اما اراده چیست ارائه عبارت است از خواهش و تمایلات و بنیادش مهر هستی است و در موجودات زنده مهر زندگانی. بنابراین ، مدار جهان بر این است که هر شخص می خواهد وجود خود را حفظ کند و به وسیله ی تولید مثلف خود راد باقی بدارد. پس یک تعبیر ، دایر مدار فلسفه وی اراده یعنی عشق به هستی است. وی می گوید : اداده در همه جانواران به یک اندازه است، اما عقل و شعور به هستی است. وی می گوید: اراده در همه جانواران به یک  اندازه است اما  عقل و شعور اشخاص به درجات کم و بیش می باشد . انسان قبل از این که اندیشه و تعقل نماید خواهش دارد. اراده یعنی تمایل به هستی همه وقت موجود و حاضر است و دوام دارد اما تعقل دایم نیست.(مدرس مطلق، ۱۳۷۶)

پس در مجموع در فلسفه شوپنهاور، اراده حقیقت است و ذات مطلق و چیزهای جهان، همه نمایش های او است به مراتب مختلف. پس به عبارت بهتر، در فلسفه او اصل و حقیقت ، اراده و باقی همه نمایش و تصور است. اما اراده چیست؟ اراده عبارت است از خواهش ها و تمایلات و بنیادش مهر هستی است و در موجودات زنده، مهر زندگانی. بنابراین مدار جهان بر این است که هر شخص می خواهد وجود خود را حفظ کند و به وسیله ی تولید مثل  خود را باقی بدارد. پس به یک تعبیر دایر مدار فلسفه وی اراده یعنی عشق به هستی است.(فروغی، ۱۳۴۴، صص ۸۰-۸۱)

توماس من  که تحت تاثیر واگنر و نیچه و فروید نیز قرار داشت. تاکید می کند که آراء شوپنهاور در افکار و خلاقیت هنری او دخالت داشته است. کتاب “جهان به صورت اراده و تصور” برای او پدیده ای نادر استف کتابی که بر خود استوار است و در خود نفوذ دارد و موید خویش است. همچنین توماس من شوپنهاور را شخصی می داند که به طور طبیعی و استثنایی گشوده زبان است. او را یک نویسنده نابغه می داند. شوپنهاور برای او عارفی است که کاملا مدرن است و اندیشه او از علم طبیعی ارتزاق کرده است. او به عنوان روانشناس ارائه پدر علم روانشناسی می باشد. توماس من توضیح جهان را از طریق اراده و تمایل، توسط شوپنهاور را طرح عشق ورزی جهان می خواند.(ذاکرزاده، ۱۳۸۶، صص ۲۱۲-۲۱۳)

شوپنهاور و نویسندگی

در نهایت دو دسته نویسنده وجود دارد: نویسندگانی که چون حرفی برای گفتن دارند می نویسند و نویسندگانی که صرفا به خاطر نوشتن می نویسند. نخستین دسته افکار  و تجربیاتی دارند که به گمانشان شایسته ابلاغ به دیگران است و دسته دوم نیازمندان پول اند.و به همین خاطر می نویسند: به خاطر پول و فقط به غرض نوشتن می اندیشند. اینان را از روی این حقیقت می توان شناخت که افکاری به هم می بافند و تا حد ممکنت به تطویل می گرایند. این افکار نیمه حقیقی، مبهم ، تحمیلی و تردید آمیز است. این نویسندگان عموما فضای تاریک روشن را ترجیح می دهند تا آنچه که نیستند بنمایند. از این روست که نوشته هایشان فاقد قطعیت و صراحت است. به زودی در می یابید که غرض آنها حز سیاه کردن کاغذ نیست. و چون این حقیقت را دریافتید کتابشان را به یکسو می افکنید، چه زمان بسی گرانبهاست.(شوپنهاور، ۱۳۷۸)

نویسنده خردمند هنگام نوشتن، واقعا با ما حرف می زند، و به همین جهت قادر  است در آن واحد هم سرگرممان کند و هم به رقصمان درآورد. تنها نویسندگان هشیاراند که کلمات خاص را با سنجش و تامل انتخاب می کنند و با درکی همه جانبه از معانیشان به کار می برند. به همین دلیل، سبک شان در مقایسه با سبک نویسندگان دسته ی قبل مانند یک نقاشی واقعی است، در مقابل  یک کپی که آن هم به وسیله استنسیل  تولید شده. در اولی هر کلمه دقیقا مانند هر حرکت قلم مو اهمیت خاص خود را دارد، در حالی که در دومی همه چیز مکانیکی و عاری از ابتکار می شود. نظیر چنین تفاوتی را در موسیقی نیز می توان شاهد بود. (شوپنهاور،  ۱۳۸۶،  ص۱۵۴)

شوپنهاور و کار عقل

اولین و ساده ترین کار عقل که دائما موجود است، مشاهده جهان واقعی است. مشاهده، همان شناخت علت از طریق اثر یا معلول است. به همین دلیل هر مشاهده ای، فکری(Intellektuale asnchauung) یا شهودی می باشد. اما مشاهده هرگز انجام نمی گرفت اگر اثری بدون واسطه شناخته نمی شد و مبدا قرار نمی گرفت. چنین تاثیری بر روی بدن گذاشته می شود. به همین دلیل بدان شیء بدون واسطه فاعل می شود ولی مشاهده اشیاء دیگر با واسطه بدن انجام می گیرد. ولی مشاهده اشیا دیگر با واسطه بدن انجام می گیرد. تغییراتی  که بدن هر حیوانی تجربه می کند بدون واسطه شناخته می شود یعنی  احساس می شود و چون این تاثیر بلافاصله با علت آن ارتباط  داده می شود. مشاهده علت به صورت مشاهده شیء به وجود می آید.(ذاکرزاده، ۱۳۸۶،صص ۴۱-۴۲)

منابع

ابوالقاسم ذاکرزاده.(۱۳۸۶). فلسفه شوپنهاور. نشر الهام.

شوپنهاور، آرتور،(۱۳۷۸). کتاب و نویسندگی. ترجمه کامران فنی.  بخارا فروردین ۱۳۷۸ شماره ۷

شوپنهاور، آرتور. (۱۳۸۶).جهان و تاملات فیلسوف گزیده هایی از نوشته های آرتور شوپنهاور. ترجمه رضا ولی یاری. نشر مرکز.

فروغی، محمد علی (۱۳۴۴) سیر حکمت در اروپا. انتشارات زوار.

مدرس مطلق؛ محمد علی.(۱۳۷۶) نقدی بر مفهوم عشق و اراده از نظر گاه شوپنهاور. مجله فرهنگ. شماره ۲۴٫ ۱۳۷۶

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *