اگر خود را به پدیده شناسی محض شناخت محدود کنیم در این صورت به ماهیت شناخت آن طور که در “مشاهده” محض آشکار می شود، یعنی به اثبات آن از طریق “مشاهده” در حیطه کاهش پدیده شناختی و خود-دادگی ، و به تمایزی تحلیلی میان اقسام مختلف پدیده هایی که در اصطلاح بسیار وسیع “شناخت” می گنجد علاقه مند می شویم. در این صورت این سوال مطرح می شود که چه چیز در این پدیده ها ماهیتا محوی و مستقر است، از چه عواملی ساخته شده اند، در حالی که صرفا در داخل طبایع ماهوی خود باقی می مانند، امکان کدام ترکیبات می تواند موجود باشد، و کدام همبستگی های عام از ماهیات آنان سرچشمه می گیرد.
و این سوال نه فقط به حال حقیقی (حال در درون آگاهی، reell) بلکه به حال به معنای قصدی آن هم راجع می شود. روند های شاختی ذهنی ، (به علت ماهیتشان) دارای قصدی هستند، معطوف به چیزی هستند، یعنی به این یا آن طریق به یک عین مرتبطند.
هوسرل، ادموند.(۱۳۷۲). ایده پدیده شناسی. ترجمه عبدالکریم رشیدیان. انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی ص ۸۹