دور شدن از نوعی سلسله معانی که در ذهن متبادر می شود می تواند ما را از خیال دور کند. دور شدن از معانی که از تمام اطراف به ما صادر می شود می تواند ما را به نوعی شناخت دعوت کند که در جهت پرهیز از مرزهای خیال به کار آید. پرهیز از شناخت خیال انگیز، همیشه نوعی شناخت را به ما نشان می دهد که راه دوری از انواع صور تفسیر جامعه نزد خودمان دارد. دوری از تفسیر سریع افراد همواره ما را یاری می دهد تا به اندازه کافی برای شناخت آینده برنامه ریزی کنیم.
سرنوشت نمی تواند از دور تفسیر شود. با این حال، تمام تلاش ها برای شناخت ماهیت یک زندگی همواره با طنزی از سوی سایرین همراه می شود. طنز در مورد بررسی زندگی من و شما می تواند همراه با نوعی خیال هم همراه باشد که ما را تا حدی از واقعیت دور کند.
نبود وسایل اندازه گیری میزان موفقیت در زندگی باعث می شود تا به نوعی تلاش کنیم تا صرفا انجام کارها در محدوده زمانی کوتاه را مد نظر قرار دهیم. نوعی بیهودگی ما را فرا می گیرد وقتی می بینیم که صرفا انجام کارهای خاصی در محدوده های زمانی خاصی باعث شده تا نسبت به دیگران احساس موفقیت در سرنوشت کنیم.
دستگاه شناخت زندگی ما می تواند ما را تا جاهای دور ببرد. می توانیم بنشینیم و حساب و کتاب بکنیم که اساسا چه طور می توان موفقیت در سرنوشت را اندازه گرفت. بهبود نگرش به نحوه انجام کارها در محدوده های زمانی کوتاه و تجربه ای که از آنها بر می گیریم باعث می شود تا روز از نو، روزی از نو، به سراغ ایده های تازه و تازه تر نرویم و مرور را جدی بگیریم. همین مسائل است که برای آدمی در دوره مدرن، تشخص لازم را ایجاد می کند و تمایز طلبی آدمی را برای همه توضیح می دهد.
سرمایه و توشه ما هر چه باشد می تواند بهتر هم توسط خود ما تفسیر شود وقتی نعمت شناخت زمان را نزد خود بدانیم. از مرزهای خیال انگیز فاصله بگیریم. واقعیت را بهتر بشناسیم. راحت تر بین انجام کارهای خاص در حد فاصله زمانی کوتاه و خیالپردازی برای انجام کارهای بعدی رابطه برقرار کنیم و نا امید نباشیم.