مقدمه:
عشق با تمام نمودهای جسمانی و روحانی اش، در شعر او حضوری بسیار پر رنگ(color) دارد صد شعر عاشقانه او مصداق کاملی(complete) از تغزل عینی و حسی(sensetive) است و درک او از معشوق درکی یگانه است و سبب می شود که نام ماتیلده هم ردیف بلقیس نزار قبانی و آیدای بامداد و مانند آنها قرار گیرد که البته تعداد این معشوق های یگانه به رغم تعداد آثار تغزلی در دنیا چندان زیاد نیست. چرا که اغلب درک شاعر از عشق درکی یگانه(unique) و مختص او نیست و لا جرم معشوق و در نتیجه عشق ماهیتی یگانه نمی یابند.
فرم در کارهای نرودا در خدمت محتوا و کارکرد اثر است. مثلا در صد شعر عاشقانه از فرم ۱۴ مصراعی (سونات) استفاده می برد که فرمی مناسب برای اشعار لطیف و تغزلی است در چکامه های بنیادین شیوه تقطیع و سرایش به گونه ای است که شعر در یک ستون روزنامه بگنجد! چرا که شعرها برای نخستین بار در آن جا منتشر شده است و…
زبان نرودا ساده و صمیمی است و کمتر به دام مغلق گویی می افتد . تصاویر شاعر نیز کاملا عینی اند و نرودا نیز مانند بسیاری از شاعران بزرگ که حرفی برای گفتن دارند، خود را به ورطه ابهام های مه آلود و لایرنت های عما گونه و ذهنیتی مالیخولیایی نمی اندازد چرا که به گمان من مضمون برای او اهمیتی بسیار دارد و خواننده را ارج می نهد.
منبع:
بهرام پرور، سیامک (۱۳۸۴)پابلو نرودا. زمستان ۱۳۸۴ شماره ۴۵
چند پرسش از پابلو نرودا
چرا پیرها(old)
بدهی ها و حریق ها را به یاد نمی آورند(to remember)؟
آن بو(smell)، آیا واقعی(real) بود،
بوی دخترک غافلگیر؟
چرا وقتی فقیر ها دیگر فقیر(poor) نیستند،
دیگر نمی فهمند؟
کجا می توانی زنگی بیابی
که در رویاهایت(dreams) بنوازد؟
نرودا، پابلو.(۱۳۸۰). دفتر پرسش ها. ترجمه نازی عظیما. انتشارات مازیار. ص ۲۹