تمام نظام های اخلاقی کهن بر این پرسش بنا شده است که خیر اعلا(summon bono) چیست به نحوی که همه به طور یکسان متکی بر این سوالند و اختلاف آنها همه در جوابی است که به این سوال داده اند. من این خیر اعلا را آرمان می نامم و آن عالیترین معیاری است که انسان می تواند با آن اشیا را بسنجد و تعیین کند. انسان باید در هر امری ابتدا نمونه ای را تصور کند تا بتواند مطابق آن در مورد امور دیگر قضاوت کند. خیر اعلا{در عمل} به زحمت ممکن می شود، و فقط یک آرمان است یعنی نمونه یا مثال یا اسوه تمام تصورات ما از خیر.
خیر اعلا در کجاست؟ خیر اعلای مخلوق عبارت است از کامل ترین جهان آن جهانی است که متعلق است به سعادت موجودات عاقل و چنین موجوداتی مستحق چنین سعادتی هستند.(کانت ۱۳۸۴، ص ۲۱)
می توان همراه با برخی از اهل نظر ادعا کرد که کانت در فلسفه اخلاق نیز همچون فلسفه نظری، در پی انقلاب کپرنیکی دیگری است. هر چند او در حوزه اخلاق به صراحت چنین ادعایی نکرده، ولی شواهد و قراین فراوانی وجود دارد که خط انقلاب کپرنیکی او را در زمینه اخلاق نشان می دهد
مهم ترین شاهد این مدعا، نقش برجسته و اصیلی است که کانت در تبیین خود از اخلاق به فاعل یا عامل اخلاق می دهد. او همچنان که برای تبیین شناخت کلی و ضورری ما و نجات علم از وضعیت متزلزل ناشی از تشکیکات هیوم به فاعل شناسا و توانایی ها و فعالیت وی در فرایند شناسایی متوسل می شود و آن را محور اساسی نظریه شناسایی خود قرار می دهد در حوزه اخلاق هم، راز توجیه اخلاق عقلی و کلی و ضروری را در توسل و توجه به انسان به عنوان عامل اخلاق می بیند.(شاقول، ۱۳۸۰)
شاقول یوسف(۱۳۸۰) از اخلاق دینی تا دین اخلاقی نقدی بر رابطه دین و اخلاق در فلسفه کانت. خرد نامه صدرا پاییز ۸۰٫ شماره بیست و پنجم.
کانت، امانوئل.(۱۳۸۴). درس های فلسفه اخلاق. ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی. انتشارات نقش و نگار. ص ۲۱