از دیدگاه کرکگور:
یگانه تفاوت سرشتی میان این یا آن زندگی در این پرسش است که آیا زندگی مطلق است یا صرف نسبی: آیا ضدین نافی یکدیگر در درون زندگی به طور مشخص و واضح از یکدیگر تفکیک شده اند یا نه. تفاوت در آن است که آیا مسائل حیاتی هر زندگی به صورت ” این یا آن” پدیدار می شود، یا آن که هنگام بروز شکاف ، فرمول صحیح ” و هم چنین” است.
کرکگور همیشه می گفت : می خواهم صادق باشم . و این صداقت نمی توانست معنایی کمتر از وظیفه (به ناب ترین معنی آن) داشته باشد- وظیفه ی زیست کل زندگی اش طبق اصول شاعرانه ، وظیفه انتخاب، وظیفه رهسپار شدن به انتهای هر مسیری که در چهار راه اختیار شده است.
معنی عمیق فلسفه کرکگور این است که او در پس تفاوت های جزیی همواره متغیر زندگی نقاط ثابتی می نشاند و در آشوب گدازان تفاوت های جزیی، تمایزهای کیفی مطلقی استنباط می کنند. و پس از آن که در می یابد بعضی چیزها متفاوتند. متفاوت بودن آنها را چنان واضح و عمیق نشان می دهد که تمایز آن ها را دیگر نمی توان با هیچ تفاوتی جزیی یا انتقال ممکنی غبارآلود کرد. به این ترتیب ، صداقت کرکگور این تناقض را در پی می آرود که آنچه قبلا به وحدت جدیدی نرویید است تا تمام تفاوت های قبلی را بر طرف کند، باید برای همیشه منفک بماند. در میان چیزهایی که آن ها را متفاوت یافته اید، باید یکی را انتخاب کنید، نباید در پی ” راه های میانه” یا “وحدت های عالی تر” ی باشید که ممکن است تناقض های “صرفا ظاهری” را حل کنند. پس هیچ سیستمی وجود ندارد، زیرا نمی توان سیستم را زیست.
لوکاچ، جورج.(۱۳۸۲). جان و صورت.مترجم رضا رضایی. نشر ماه صص ۵۷-۵۹