در عصر عبدالرحمان بن حکم کار حکومت اسلامی قرطبه بالا گرفت و هیبت و نفوذ خود را در قصر ها و حکومت های نصرانی آشکار ساخت و مرکز دیپلماسی اسلامی در غرب گردید. ظاهرا دولت بیزانس خصم دولت عباسی معتقد بود که می تواند با حکومت اسلامی قرطبه به تفاهم هایی برسد و به یاری آن در برابر دشمن مشترکشان دولت عباسی مقاومت کند. بدین لحاظ در سال ۸۴۰ میلادی/ ۲۲۵ هجری قمری سفیری از سوی قیصر قسطنطنیه امپراطور تئوفیلوس(توفلس) به نام گرتیوس با نامه ای و هدیه ای بزرگ به دربار قرطبه آمد.
عبدالرحمن حکم نیز سفارت تئوفیلوس را با ارسال سفیری به دربار او پاسخ گفت و دوست و کاتب شاعر خود یحیی الغزال{که در مورد او سخن گفتیم} را به قسطنطنیه فرستاد و یحیی بن حبیب معروف المنیقله را با او همراه نمود با نامه و هدایایی برای امپراطور.
او نیز از مامون و معتصم با القاب توهین آمیز پسر مراجل و پسر مارده یاد کرده بود و باز پس گرفتن ملک اجدادی اش را بر خود فرض دانسته بود .
اینک برخی فقرات آن نامه:
” اما آن چه در باب آن ناپاک پسر مارده گفته بودی و مرا به خروج بر ضد او تحریض کرده بودی که دولت ایشان روی در زوال دارد و زمان آن رسیده که دولت ما به ما باز گردد، ما نیز به لطف خداوندی چنین امیدی بسته ایم و او آنچه را به ما وعده داده برآورده خواهم ساخت. و ما به الطاف خداوندی متکی هستیم، زیرا می نگریم که چه سان مردم شام و اندلس و شهرها و ولایات و ثغور را به ما گرایش می دهد و پی در پی از بلاهایی که بر آنان نازل می شود خبر می یابیم…خداوند رشته حیاتشان را قطع کند و ریشه شان را از زمین برکند. ان شاء الله تعالی.”
عنان، محمد عبدالله (۱۳۸۰) تاریخ دولت اسلامی در اندلس . ترجمه عبدالمحمد آیتی. نشر کیهان. جلد اول. صص ۲۰۳-۲۰۴