نام مقاله: فهم نحوه معنابخشی در عرصه سازمان: تحلیلی بر مبانی فلسفی و اسلوب اجرایی روش شناسی شبکه خزانه
نویسندگان: حسن دانایی فرد- لیلا مرتضوی
- فصلنامه علمی پژوهشی روش شناسی علوم انسانی س ۱۷ ش ۶۶ بهار ۱۳۹۰ صفحات ۲۷-۵۱
- چکیده
- تکنیک «شبکه خزانه» از جمله روش های مورد استفاده در پارادایم تفسیری است. این تکنیک به اقتباس از «نظریه سازه شخصی» جورج کلی، بر آن است تا با به حداقل رساندن مداخلات و سوگیری های احتمالی محقق، به احصای سازه های ایجاد شده نسبت به یک موضوع تحقیقاتی از سوی مشارکت کنندگان نائل گردد.
- کاربرد ویژه این روش آن است که می توان به درک پدیده ها آنچنان که دیگران به آنها معنا می بخشند، دست یافت. مقاله حاضر به ارائه خاستگاه، مفروضات زیربنایی، عوامل تشکیل دهنده، روش های تحلیل، برخشی ویژگی های روش شناسانه ی تکنیک شبکه خزانه و نمایش یک نمونۀ تجربی جهت درک بهتر کاربرد این تکنیک پرداخته و بر آن بوده است تا نظر محققان مدیریت را به کاربرد این تکنیک ترکیبی در تحقیقات مدیریتی جلب کند.
- واژه های کلیدی: شبکه خزانه، پارادایم تفسیری، نظریه سازه شخصی، سازه ها، عناصر
- به اعتقاد جرج کلی ما در دوجهان زیست می کنیم؛ اول، جهانی که در خارج از ادراک ما وجود دارد؛ و دوم، جهانی که ما از طریق تفسیر خود از جهان اول، در قالب سازه ها می سازیم. این ساختن، بخشی از معنای واژه «سازه» است بدین معنی که اساساً ما در تفسیر، چیزی را به چیز دیگر نسبت می دهیم یا معنا می کنیم. در فرآیند تفسیر، همانند همه فرآیند های هرمنوتیکی، برخی چیزها از دست می روند.
- هنگام صحبت کردن درباره تفسیر «جهان اول» به درستی قادر به تطبیق آن جهان با سازه هایی که در جهان دوم به کار گرفته ایم نخواهیم بود. این بر خلاف کاری است که در ترجمه یک متن می توان انجام داد؛ زیرا در مورد اخیر این امکان برای ما فراهم است. برای مثال، می توان ترجمه یک متن انگلیسی را پس از برگردان آن به فارسی با یکدیگر مقایسه کرد تا آنچه از قلم افتاده و احیاناً تحریف شده، تا حد زیادی هویدا شود.
- در حالی که ما از طریق تفسیرمان از جهان اول، تنها می توانیم نسبت به آن آگاهی پید کنیم، اما هرگز نمی توانیم برای اینکه جهان اول را مستقیم و بدون واسطه ببینیم از شر تفسیرهایمان رهایی یابیم. در نتیجه، ما همواره نسبت به آنچه در فرآیند تفسیر از دست می دهیم، ناآگاه باقی می مانیم. بر این اساس، همه سازه هایی که از واقعیت ساخته می شوند، تفسیر های انسانی هستند و باید نسبی و نه مطلق، در نظر گرفته شوند. به همین سبب، سازه ها دائماً در معرض بازبینی های مجدد قرار می گیرند.
- بر این اساس، کلی در سال ۱۹۵۰ م «تئوری سازۀ شخصی»، که یک تئوری شخصیت در حوزۀ روان شناسی است را مبتنی بر این فرض اساسی مطرح کرد که افراد، فرضیه ها و دیدگاه های خود را برای دنیایی که در که در آن زندگی می کنند، شخصاً می سازند و این سازه های شخصی برای تفسیر و پیش بینی در یک محیط شخصی به کار می روند.
- شبکه خزانه
- از این رو، محققان به جای تحمیل ایده ها و نظریات شخصی خود باید برای دستیابی و شناخت سازه های منحصر به فرد افراد، تلاش کنند. شبکه خزانه، تکنیکی است برای شناسایی این سازه های شخصی که از سوی کلی و بر اساس اقتباسی از تئوری سازۀ شخصی از طراحی شده است.
- شبکۀ خزانه نخستین بار از سوی روان شناس آمریکایی جرج کلی (۱۹۵۵) در حوزه روان شناسی مطرح شد. او شبکه خزانه را به عنوان ابزاری عملی جهت انعکاس تئوری های روان شناسی خود معرفی کرد. از دیدگاه کلی، معناهایی که افراد به رویدادها و پدیده های اطراف خود نسبت می دهند، واقعیت ذهنی آنها را تعریف می کند و تعامل آنها را با دنیایی که در آن زندگی می کنند، نشان می دهد.
- او معتقد است همه انسان ها برای معنابخشی به دنیای اطرافشان «قواعدی» را ایجاد می کنند و بر اساس آنها رویدادها، موقعیت ها، افراد، روابط و به طور کلی هر پدیده ای که با آن روبه رو می شوند را می بینند و درک می کنند. چنین قواعدی که افراد برای معنابخشی به دنیای اطراف خود ایجاد می کنند، در واقع همان «سازه ها» هستند.
- اما به رغم اینکه خود افراد دائماً سازه ها را تولید، اصلاح و بازتولید می کنند، نمی توانند به طور واضح و کامل نسبت به آنها آگاهی پیدا کنند. بنابراین، شبکه خزانه با کشف سازه ها و معانی آنها علاوه بر اینکه زمینه ای را برای محقق فراهم می آورد که به شناخت سازه های ذهنی افراد دست پیدا کند، همچنین به افراد در کسب شناخت بیشتر نسبت به دیدگاه های خود و درک بهتر آنها کمک می کند.
- محقق می خواهد بداند افراد، دنیا را چگونه می بینند و چگونه می بینند و چگونه به پدیده های اطرافشان به خصوص موضوعات پیچیده بدون سوگیری های احتمالی از طریق سازه های ذهنی و شخصی خود و به زبان خود، معنا می بخشند. همچنین با اطلاعات به دست آمده از شبکه خزانه می توان به طراحی نقشه شناختی افراد نیز پرداخت. علاوه بر این ، محقق با استخراج شبکه های اختصاصی برای هر یک افراد و مقایسه آنها با یکدیگر قادر به شنایی دیدگاه های متنوع افراد نسبت به یک موضوع خاص و همچنین شناسایی سازه ها و دیدگاه های مشترک آنها خواهد بود
- ایده سیستم های سازه که در شبکه خزانه مطرح می شود، بسیار شبیه به پارادایم تفسیری با تمرکز بر چارچوب های معنا و ساختارهای دانش است؛ زیرا هدف پژوهش هایی که در پارادایم تفسیری انجام می شوند نیز فهم پدیده از طریق معانی است که افراد به آن پدیده نسبت می دهند. پارادایم تفسیری، جهان اجتماعی را فرآیندی در حال ظهور که مخلوق افراد دست اندرکار آن است، می داند. در این پارادایم، دسترسی به واقعیت تنها از طریق سازه های اجتماعی نظیر زبان، خود آگاهی و معانی مشترک میسر است . از این رو، مبانی فلسفی شبکه خزانه متأثر از پارادایم تفسیری به صورت ذیل می باشد:
- مؤلفه های شبکه خزانه
- شبکه خزانه، مخزنی از سازه های شخصی افراد است که می توند در اشکال مختلف و با محتوای متفاوت به وجود آید. اما تمامی شبکه های خزانه، دارای چهار مؤلفه اصلی شامل: موضوع، عناصر، سازه ها و سازوکارهای پیوند دهندۀ عناصر به سازه ها هستند. توضیحات مربوط به این مؤلفه ها به اجمال در ادامه خواهد آمد:
- مؤلفه اول: موضوع
- هر آنچه شبکه خزانه حول آن شکل می گیرد، اصطلاحاً موضوع شبکه نامیده می شود. یعنی همان چیزی که محقق قصد دارد بفهمد دیگران چه معنی یا مفهومی از آن در ذهن خود دارند و آن را ابراز می کنند.
- از این رو هر شبکه، همیشه در مورد یک موضوع خاص شکل می گیرد. محقق نیز، در هر شبکه صرفاً به دنبال استخراج آن دسته از سازه هایی است که شخص برای معنابخشی به تجربه های خود در آن موضوع خاص، از آنها استفاده می کند. بنابراین، هنگامی که شبکه ای در مورد یک موضوع مشخص شکل می گیرد، محقق تنها بخشی از خزانۀ شخصی فرد را که مربوط به آن موضوع می شود، کشف می کند، نه همه آن را. البته به این نکته هم باید توجه داشت که یک سازۀ واحد می تواند برای موضوعات مختلف کاربرد داشته باشد. از این رو دامنه کاربرد برخی سازه ها گسترده است.
- برای مثال، سازه دو قطبی راحت – ناراحت که می تواند در ارتباط با افراد، موقعیت ها و رویدادهای مختلف مبنای تفسیر واقع شود. در مقابل ، برخی سازه ها از دامنه کاربرد محدودتری برخوردارند، مانند سازه دو قطبی تابناک – غیر تابناک که صرفاً به حوزه های موضوعی مربوط به منبع نور محدود می شود.
- مولفه دوم: عناصر
- عناصر، مثال ها یا نمونه هایی از یک موضوع خاص هستند. برای مثال، اگر موضوع مورد نظر «ویژگی های مورد نیاز برای انجام یک شغل خاص» باشد، در این صورت، فهرستی از فعالیت های وظیفه ای که کارمند در تصدی آن شغل باید انجام دهد، عناصر شبکه خزانه را در حیطۀ آن موضوع خاص تشکیل می دهد.
- همچنین انواع روش های تدریس نیز می تواند عناصر موضوع روش تدریس باشند. بنابراین عناصر، ابعادی را که در قلمرو خاصی از گفتمان ( از نظر محقق یا مشارکت کننده و یا هر دوی آنها) مهم به نظر می رسند، ارائه می کنند.
- این عناصر می توانند در قالب اَشکال گوناگون، شامل: افراد، مکان ها، رویدادها، استراتژی ها، مهارت ها، محصولات و همانند اینها باشند. نکته مهم این است که عناصر یک شبکه باید با یکدیگر متجانس باشند، برای مثال نمی توان افراد، اشیا یا رویدادها را با هم در مجموعه واحدی از عناصر در یک شبکه قرارداد، بلکه هر یک از اینها می توانند عناصر شبکه های متمایز از هم باشند.
روش انتخاب عناصر از سوی محقق:
- محقق می تواند عناصر را بر اساس پیشینه دانشی خود انتخاب کند. هنگامی که محقق، موضوع را انتخاب می کند، باید بداند چگونه از طریق عناصر، می تواند آن را به بهترین وجه بیان نماید. اما در این روش ، محقق نمی داند این موضوع از دید مصاحبه شونده چگونه به نظر می رسد و شامل چه عناصری خواهد بود.
- بنابراین این خطر وجود دارد که برخی عناصر که برای مصاحبه شونده مهم تلقی می شوند، از جانب محقق نادیده گرفته شوند. از جمله دلایلی که معمولاً به انتخاب عناصر از سوی خود محقق منجر می شود، این است که محقق با مقایسه پاسخ های پاسخ دهندگان به مجموعه استانداردی از عناصر معین تمایل دارد یا می خواهد عناصر مفروضی که از دیگر تحقیقات به دست آمده اند را در نمونه مورد نظر خود بررسی کند.
روش انتخاب عناصر از سوی مصاحبه شونده:
- در این روش به مصاحبه شونده اجازه داده می شود که خود عناصر را انتخاب کند. در این صورت این اطمینان حاصل می شود که موضوع دقیقاً از دیدگاه خود مصاحبه شونده مطرح شده است، اما از طرف دیگر ممکن است برخی عناصر مورد نظر محقق، نادیده گرفته شوند.
- روش انتخاب عناصر از طریق مذاکره میان محقق و مصاحبه شونده:
- در این روش مجموعه ای از عناصر، مشترکاً از طریق بحث و مذاکره بین مصاحبه شونده و محقق شناسایی می شوند . در این شرایط، عناصر مورد نظر هر دو طرف انتخاب می شوند و اجماع حاکم می گردد
- مؤلفه سوم: سازه ها
- کلی، «سازه» را سنگ بنای معنابخشی می داند و معتقد است افراد به وسیله سازه ها، به دنیای اطراف خود معنا می بخشند و آن را تفسیر می کنند. هنگامی که در باره چگونگی «نگاه کردن به دنیا» و «شیوه های نگریستن» صحبت می کنیم، در واقع در حال صحبت کردن از «تفسیر» و «سازه ها» هستیم. بنابراین، واحد اصلی تجزیه و تحلیل شبکه ، سازه است و هدف شبکهف استخراج سازه های شخصی افراد است. سازه ها، صفات یا گزاره های توصیفی کوتاهی هستند که افراد از آنها برای توصیف عناصر شبکه و تمایز قائل شدن میان آنها استفاده می کنند.
- چنان که مشاهده می شود، هر سازه دارای دو قطب مخالف است که از طریق تضاد موجود در هر سازه، درک مفهوم آن آسان تر می شود. کلی (۱۹۵۵) معتقد است ما به اندازه شباهت ها، با تفاوت ها به دنیا معنا می بخشیم. از نظر او افراد هرگز چیزی را بدون تکذیب چیز دیگر، تصدیق نمی کنند، یعنی همان گونه که فرانسلا و بانیستر (۱۹۷۷) مطرح کرده اند، اگر بگوییم شخصی راستگو است، می توانیم بگوییم که او دروغگو نیست.
- روش استخراج سازه
- در تکنیک شبکه خزانه برای استخرج سازه های متعلق به هر شخص، مجموعه ای از عناصر شبکه به طور سیستماتیک با یکدیگر مقایسه می شوند.
- سه روش متداول برای استخراج سازه ها شامل: روش های سه عنصری، دو عنصری و تک عنصری است که همگی آنها حاوی سؤال هایی که در زمینه تشابهات و تفاوت های بین عناصر از قبل استخراج شده (دو یا سه عنصر بر اساس نوع روش) هستند. استفاده از کارت هایی که عناصر بر روی آنها نوشته شده است، برای استخراج سازه ها بسیار سودمند است؛ زیرا مشاهده مستقیم این عناصر، شرایطی را فراهم می آورد که افراد راحت تر می توانند آنها را با یکدیگر مقایسه کنند. در اینجا به توضیح اجمالی هر یک از روش ها پرداخته می شود.
- روش استخراج سازه ها با استفاده از سه عنصر:
- روش های استخراج سازه از سوی جرج کلی مطرح شد. در این روش، استخراج سازه ها از طریق انتخاب یک گروه سه عنصری از میان همه عناصر موجود در شبکه انجام می شود. انتخاب این سه عنصر یا به صورت یا به صورت تصادفی صورت می گیرد، و یا از طریق خود محقق.
- کلی (۱۹۹۱/۱۹۵۵) پیشنهاد می کند که در هر گروه سه عنصری که به فرد ارائه می شود، هر دفعه تنها یک عنصر تغییر داده شود. پس از انتخاب دسته های سه تایی عناصر ، باید از مشارکت کنندگان سؤال شود که « از میان این سه عنصر، از چه لحاظ، دو عنصر شبیه به یکدیگر و متفاوت با عنصر سوم هستند؟» با پاسخ هایی که مصاحبه شوندگان به این سؤال می دهند، دو قطب متضاد برای هر سازه آشکار می شود. برای مثال مشارکت کننده از میان سه دوست خود به نام های X، y و z ، Xو y را افرادی اجتماعی و در مقابل، z را فردی گوشه گیر توصیف می کند. در اینجا یک سازۀ دو قطبی به صورت «اجتماعی- گوشه گیر» استخراج می شود.