حکومت عبدالرحمن الناصر

قریب به یک قرن از استقرار دولت بنی امیه در اندلس می گذشت. اساس و بنیان آن دیگر استوار شده بود و اینک در عصر عبدالرحمن بن حکم سر بر می کشید و شکوفا می شد، ولی عوامل شورش و جدایی خواهی بار دیگر آن بنیان استوار را به لرزه درآورد و اندلس در سراسر نیمه دوم قرن سوم هجری قمری(اواخر قرن نهم میلادی) دستخوش یک سلسله آشوب ها و فتنه ها گردید آن سان که لحظاتی رسید که به نظر می رسد دولت اموی اندلس در شرف نابودی است.  امیر عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن امیر اندلس در آغاز ماه ربیع الاول سال ۳۰۰ هجری قمری/ اکتبر سال ذ۹۱۲ میلادی پس از یک دوران دراز و پر کشمکش چشم از فرو بست و در همان روز فرزندزاده اش عبدالحمن بن محمد که هنوز سال های عمرش از بیست و سه نگذشته بود به جایش نشست. امیر عبدالرحمن در حالی به جای نیای خود نشست  که عموها و عموهای پدرش خود را نامزد جانشینی او کرده بودند. البته امیر عبدالله پسر  بزرگ خود محمد را به ولایت عهدی خویش برگزیده بود، ولی پسر دیگرش مطرف بر برادر حسد برد و او را به قتل آورد. (ص ۳۹۷)

 

امیر عبدالله تا آخرین نفس های خود کشید با عبدالرحمن به پادشاهی بیعت کردند. (ص ۳۹۸) برادران جدش در حالی که به نشان عزای امیر متوفی رداها و قباهای سفید پوشیده بودند در برابر او ایستادند و عمش احمد بن عبدالله به جای آنان به سخن پرداخت. (ص ۳۹۸)

 

…امیر نو دریافته بود که سیاست رفق و مدارایی که پدرانش نسبت به سران شورشیان در پیش گرفته بودند سیاست خطرناکی بوده و تاکنون سودی از آن حاصل نیامده است. از این رو هنوز چند هفته ای از جلوسش نگذشته بود که نخستین حمله به منطاق آشوب زده را به فرماندهی وزیر عباس بن عبدالعزیز القرشی آغاز کرد. این حمله نخست به قلعه رباح بود در آن جا فتح بن موسی بن ذوالنون از رعمای بربر علم طغیان برافراشته بود. فتح بن موسی شکست خورد و به پناهگاه های خود گریخت. قلعه رباح و اطراف آن از شورشیان پاک شد. این واقعه در ماه ربیع الاخر همان سال اتفاق افتاد. (ص ۴۰۰)

…امیر عبدالرحمن همچنین به ایالت جیان در وسط اندلس حمله برد. جیان یکی از مراکز مهم شورش ها بود. ابن حفصون بزرگترین زعمای شورشی چند دژ از دژ های آنجا را تصرف کرده بود. (ص ۴۰۰)

…ابن حفصون قصد داشت  که به غرناطه حمله کند. مردم البیره که جماعتی از لشکریان عبدالرحمن نیز با آنان بودند راه بر او گرفتند و بازش گردانیدند.

…عبدالرحمن همچنان در آن نواحی می گردید. شماره دژهایی که در این سفرهای جنگی تسخیر کرد به هفتاد می رسید، همه از دژ های مهم و استوار. عبدالرحمن از سفر سه ماهه خود در روز عید اضحی به قرطبه بازگردید. (ص ۴۰۱)

…در هر صورت ابن حفصون قوای شکست خورده خود را گرد آورد…زیرا مولدین هیچگاه با حکومت اسلامی قرطبه که چندان جانب ایشان را رعایت نمی کرد یکدل نبودند. (ص ۴۰۱)

…در شوال سال ۳۰۱ هجری قمری/. مه سال ۹۱۴ میلادی عبدالرحمن بار دیگر آهنگ غزای ایالت ریه و جزیره کرد… در این هنگام  ابن حفصون  در راس لشکر خود بیاد و  با عبدالرحمن  الناصر رویاروی شد  و در برابر دژ طرش میان دو لشکر  جنگ افتاد ، جنگی سخت . بسیاری از لشکریان ابن حفصون و هم پیمانان مسیحی اش به قتل رسیدند. بقایای لشکر شورشیان به جانب غرب گریختند. ناوگان عبدالرحمن توانست چند کشتی پر از آذوقه  را که از مغرب به یاری ابن حفصون  می آمد در ضبط  اورد و به آتش کشد. عبدالرحمن از ان به شدونه و سپس قرمونه رفت.

…این ضربت هر چند نتوانست غائله را از بیخ برافگند ضربتی سخت بود…عبدالرحمن  به ویژه نسبت به مسیحیانی که اظهار فرمانبرداری می کردند نهایت اکرام و گذشت را مبذول می داشت.(ص ۴۰۲)

محمد عبدالله عنان. (۱۳۸۰) حکومت اسلامی اندلس. جلد اول. نشر کیهان

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *