خود واقعی را فراموش نکردن باعث می شود تا شکست سنگین را راحت تر، تجزیه و تحلیل کنیم. سعی کنیم در چنین مواقعی به آمار و رده بندی های خودمان در هر عرصه ای تکیه داشته باشیم و حس کنیم اوضاع چندان هم بد نیست و فرصت هنوز پیش روست ما هنوز مراحلی دیگر را هم در پیش داریم و نگاهی به عملکرد قبلی ما می تواند خود واقعی ما را دوباره یادمان بیاورد و راحت تر و البته واقعی تر با فرصت های بعدی روبرو شویم و همه چیز را دوباره از صفر شروع کنیم. ما هنوز چیزی هستیم که رده بندی دوستان مهربان و غمخوارمان می گویند و گذشتن
از یک شکست کاری آسان است. نکند تمرکز بیش از حد روی یک مرحله باعث شود تا از هول حلیم توی دیگ بیفتیم. فرصت بعدی و جبران درست دقایقی بعد از خوداگاهی و یاداوری خود شروع می شود و باید جبران کنیم. همه چیز از ساعتی دیگر از صفر شروع می شود. تاکید می کنم.
وقتی شکستی سخت را در ابتدای کار تجربه می کنیم. باید حواسمان باشد که می تواند یکی از علت ها، پتانسیلی در یک نحوه کار و شیوه اجرا باشد که ما خودمان نمی توانیم دقیق آن را اجرا کنیم. می توان به راه حل های سوپاپ اطمینان برای مراحل بعدی متوسل شد و ابراز و تجلی نقاط قوت بالقوه را محتاطانه کنار گذاشت. بگذریم که باید حواسمان باشد نکند در مرحله اول با رقبایی طرفیم که خیلی کار درست تر از این حرف ها هستند و روی همین حساب ممکن است به این دام بیفتیم که عبور از مراحل بعد درست مانند شروع کار می باشد. در حالی که وقتی شکست
سنگین را در اول ماجرا همین فردای شکست تجزیه و تحلیل می کنیم می بینیم که ممکن است این اتفاقات بد در مراحل بعد برای ما نیفتاد و غول مرحله اول حرف های بسیار برای گفتن داشته باشد و سایر رقبا نیز مثل ما غافلگیر شود.
مثل کنکور:
اگر به خودتان اطمینان دارید و رده بندی ها و رتبه های قبلی و کلا آمار قبلی هم پتانسیل شما را تایید می کند شاید مثلا ریاضی این کنکور برای همه سخت باشد و در همان مراحل اول پاسخ گویی خودمان را نبازیم. احتمالا ما می توانیم این را بفهمیم که رقبایمان هم مشکلی در این درس دارند و آنها هم عرق کرده اند و کمی کار برایشان دشوار است. ساده بگویم فقط ما نیستیم که امشب ترسیدیم