- شناخت در جامعه شناسی تاریخی، صرفا با قرار دادن شرح یک سری رویداد تاریخی به دست نمی آید. دیدن ماهیت یک جنبش نیاز به این دارد که مرام آن جنبش چیست. بنابراین در دو دوره یک جنبش با دو دوره فکری و بهتر بگوییم نظام فکری روبرو باشیم. جنبش ها در درون خود نوعی تکاپو را دارند. گاهی افرادی به انها می پیوندند و فکر می کنند که می توانند تغییراتی بنیادین را در گروه ایجاد کنند. جنبش در درون خود شکل می گیرد افرادش را به آزمون وفاداری می کشاند و در نهایت یا کشته ی او را تقدیم تاریخ می کند و وفای او را زبانزد همه و یا….معلوم است دیگر…فرد همه چیز خود را از دست می دهد. خب البته که اگر قرار باشد این گونه حرف بزنیم معلوم می شود که چیزی از تاریخ نمی دانیم. و البته شق سومی هم هست بعضی می آیند و از جایی به بعد مرام جنبش را نمی پسندند و می روند. و انتخاب های بعدی هم در کارند.
گاهی اوقات یک دعوت و یک نامه جهت جنبش یا نهضت را تغییر می دهد. گاهی اوقات هم افرادی آن چنان تمایل ندارند که ادامه دهند. شاید ساده لوحانه باشد که از رهبر یک نهضت بپرسیم انگیزه او چیست؟ خب معلوم است قیام علیه فقر و فلاکت و جهل و نیستی.
بررسی ما به جامعه شناسی برکه ها می پردازد. برکه هایی که کنار آنها ذهنیت مجاهدین جنگل شکل گرفت. به ذهنیتی مجاهدینی که تلاش کردند تا برای میهن خود تلاش کنند.