عمو سام در سیاره “خود” مهر ۱۶, ۱۳۹۸آبان ۴, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی شعری از بستگان ساسان: عمو سام در سیاره “خود” **** من خود تو را برای ارتش خود می خواهم آره خود تو خود ادامه مطلب
آگاهی مهر ۱۵, ۱۳۹۸آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی همچون رز سرخ و سپید و زردی(yellow) بودی(همزمان) که این جا و آن جای کائنات به چند قران هم پیدا می شوند کنار ادامه مطلب
تو را می خوانم مهر ۱۳, ۱۳۹۸آذر ۸, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی ما این را از گذشته به ارث می بریم و امروز چهره شیلی بزرگ شده است پس از پشت سر نهادن آن همه ادامه مطلب
زمزمه مکرر مهر ۱۲, ۱۳۹۸شهریور ۲۰, ۱۳۹۹مهزیار کاظمی از بستگان ساسان خاطره ات همچو پروانه ای سر زده از پنجره آمد. اشک شمع روی میز را چشید. بر سایه ام روی ادامه مطلب
آسمان پر ستاره(starry؟) مهر ۱۲, ۱۳۹۸آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی از فرخ: ۱- سه(three) شب است که کودکی را در خواب می بینم که هر بار(each time)، سراغ ستاره ای را از من ادامه مطلب