دور و نزدیک خرداد ۱۸, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی “دور” دور نیست نزدیک همیشه نزدیک است چیزی جز هشدار صوری نصیبت نمی شود وقتی آینده را قرار است “بی برابری” رقم بزند ادامه مطلب
گاهی گداری خرداد ۱۷, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی آب و آیینه نبض بی ضربان ثانیه ها وقتی نیستی و بی زمانی پنجه خود را آرام روی در اتاقی می کشد که ادامه مطلب
غبار خرداد ۱۶, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی دستانت پرواز می کنند چشمانت آشیانه اند دستانت می بخشند در تاریخچه من روی چشمانت می نشیند غبار در تابلوی روی دیوار همین ادامه مطلب
زخم های کهنه اردیبهشت ۱۹, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی بی هستی بودن، بی نخواستن نیست، بی “خواستن” نشستن است. البته وقتی رمقی نیست، شمارش زخم های کهنه سخت می شود. ادامه مطلب
دلپذیری غروب اردیبهشت ۱۶, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی دیروقت بود، تنگ غروب، وقتی هوا خود را به کسانی نشان می دهند که درد را خوب چشیده اند، آمد. اتاق خالی در ادامه مطلب